منتظر الزیدی
کفشهای منتظر الزیدی، خبرنگار آزادهی عراقی، به سوی بزرگترین تروریست تاریخ بشریت پرتاب شد و به هدف اصابت نمود! حیثیت نداشتهی امریکا و رئیس جمهور جنایتکارش بر باد رفت و با سرعتی باورنکردنی خبرنگار شهادت طلب عراقی به یک اسطورهی بین المللی تبدیل شد. در واقع، منتظر الزیدی راه استقلال را به مردم عراق و همهی ملتها نشان داد. او به همه فهماند که در برابر استکبار ترس بیمعنی است؛ او به همه نشان داد که جسارت و شهامت و تلاش برای ستاندن حق از ستمگر است که عزت و پیروزی را به همراه میآورد. هنگامی که الزیدی کفشهای خود را پرتاب میکرد، ضمانتی در دست نداشت تا مطمئن باشد که از سوی نیروهای امنیتی مورد هدف قرار نخواهد گرفت. او آگاهانه و شهادت طلبانه زنگ رسوایی جورج بوش را به صدا درآورد و خود در تاریخ جاودانه شد. نه تنها منتظر الزیدی، که کفشهای او نیز جاودانه شد.
آنچه را که مسئولین کشور عراق نتوانستند انجام دهند، زیدی در چند ثانیه از خود بروز داد و تو گویی این دست غیبی پروردگار بود که در آستین منتظر الزیدی متجلی شد تا شیطان را خوار و زبون سازد. الزیدی نشان داد که ملت عراق از دولت آن کشور شجاعتر اند. الزیدی و در پی آن مردم عراق به همهی دنیا نشان دادند که دموکراسی امریکایی چیزی نیست جز ظلم و تجاوز و ستم و جنایت و عوام فریبی و همهی مردم دنیا دیدند که عراق یکپارچه از حضور شیطان بزرگ در کشور خود خشمگین و نگران است.
چند تصویر و پینوشت جالب را در ادامه حتما ببینید.
ادامه مطلب ...آقای الهام! نمیدانم با چه انگیزهای از ساخت آخرین مرحلهی اخراجیهای دهنمکی بازدید کردهاید و در آنجا افاده فرمودهاید :«"اخراجیها"ی دهنمکی، ضمن حفظ ارزشگرایی، حرف های قدیمی را با زبانی جدید به مخاطب ارائه کرد»؟! اما به شما توصیه میکنم که اگر از هنر و به ویژه اگر از سینما سررشتهای ندارید، لطفاً ساکت باشید و اینگونه بازدیدها را با سکوت برگزار کنید. شما مگر نمیدانید که اخراجیهای دهنمکی دل بسیاری از اهالی دفاع مقدس را که سینما را میفهمند، خون کرده است؟ مگر نمیدانید این فیلم باعث شادی و پایکوبی کسانی شد که از ارزشهای دفاع مقدس عقده داشتند؟ چگونه است که میگویید حرفهای قدیمی با زبان جدید؟ اگر منظور از حرفهای قدیمی ارزشهای دفاع مقدس است که اخراجیها آن را لگدمال کرده است! درست است که برخی با توجه به پندار مثبت خود از این فیلم استقبال کردند، اما این اخراجیها شایستهی تقدیر و استقبال نیست؟ در کجای دفاع مقدس شاهد بودید که وقتی افراد مشکلدار وارد جبهه میشدند، تا آخر در پوشش و گفتار و رفتار ثابت باشند و دست آخر هم بدون کمترین تحول قابل قبولی با قمه(؟) به سمت تانک دشمن بروند و در حالیکه دیگران دهان او را میگیرند تا کلمات رکیک از آن بیرون نزند، به شهادت (وا اسفا !!!) برسند؟!
یکی دو صحنهی هندی و عاطفی آیا همهی دفاع مقدس ماست؟ آیا جانبازان ما در حال دزدی و فقط به خاطر برانگیخته شدن دفعی احساسات، ماسک خود را بیرون آوردند و شیمیایی شدند؟ آیا آن گونه که اخراجیها القا میکند، روحانیت ما در دفاع مقدس، فریفتهی افراد مشکلدار بودند؟ آیا فرماندهان ما نفهم و عصبی بودند؟
آقای الهام! این فیلم اندیشههای غیر قابل قبول را بر یک پندار حق بنا نهاده است. درست است که در دفاع مقدس شاهد بودیم که همه نوع انسان با ورود به جبهه متحول میشدند و به کمال میرسیدند، اما در این فیلم کجاست آن تحول و آن سیر کمال؟ و کجاست آن میدان مغتاطیسی قوی معنوی، که شخص به محض ورود به جبهه، تحت تأثیر آن قرار میگرفت؟ شخصیتهای اخراجیها نه تنها در میدان مغناطیسی معنوی جبهه حل نمیشوند (چرا که اساساً در این فیلم چنین چیزی را شاهد نیستیم) بلکه حتی در لباسشان هم تغییری مشاهده نمیشود! و همچنین در گفتار و رفتارشان نیز کمترین تغییری را شاهد نیستیم و این رزمندگان اسلام هستند که مورد تمسخر و طعنه و استهزا قرار میگیرند.
آقای الهام! آن همه معنویت و رشادت رزمندگان اسلام در کجای این فیلم مشهود است که شما را ذوقزده کرده است؟ از قضا رزمندگان در این فیلم به حاشیه رفتهاند و همان گونه که اشاره شد، مورد تمسخر این چند نفر هستند و این دیگر اشخاص فیلم هستند که در میدان مغناطیسی چند خلافکار گیر افتادهاند!
البته درست است که فیلم توانست خوب بفروشد و مردم را به سینماها بکشاند، اما آیا این ملاک برای ارزیابی فیلم کافی است؟ تنها اگر محتوا قابل دفاع باشد، آنگاه حضور مخاطب ارزش دارد و الا خیر.
نمیخواهم وارد این موضوع شوم که دهنمکی در دیگر عرصههایی که حضور داشته چه کرده و چگونه اعتقادات شخصی خود را به حساب تمام حزب اللهیها و طرفدارن ولایت فقیه گذاشته است و چه بدبینیها و کجفهمیها که به وجود نیاورده ؛ اما به این جملهی شما به شدت اعتراض دارم که گفتهاید:« آقای دهنمکی در زمینه مبارزه با تهاجمات سیاسی، فرهنگی سالهای اخیر به عنوان فردی پر تلاش، فعال و توانمند در عرصه رسانه ظاهر شد و همین نگاه ارزشی را در عرصه فعالیتهای سینمایی دنبال کرد.» در عرصهی تصویر هم هنوز فقر و فحشای او را (که فقر را تنها عامل فحشا و بلکه نتیجهی منطقی آن دانسته بود) از خاطر نبرده بودیم که چشممان به جمال اخراجیها منور شد و خدا عاقبت اخراجیهای 2 را به خیر کند! و با این تمجیدهای غیرحرفهای، باید غصهی اخراجیهای 3 و 4 و 5 و 6 و ... را هم بخوریم! خدا عاقبت ارزشهای دفاع مقدس را به خیر کند.
البته شما گفتهاید:«سینما از ظرفیتهای فراوانی برخوردار است و علاوه بر آن مخاطب زیادی هم در کشور دارد». اجازه بدهید فکر کنم شما نیم نگاهی به انتخابات دارید. باید بگویم که نیازی به ترویج ضدارزشها نیست؛ دکتر احمدی نژاد مورد اقبال مردم است و با رأی قاطع ایشان به پیروزی خواهد رسید.
در پایان خاطر نشان کنم که میدانید و همکارانی که رسانهها را برای شما پایش میکنند، میدانند که نگارنده به شما ارادت دارد و میدانید یا بدانید که این جانب هم در دفاع مقدس و هم در عرصههای هنری و نقد نقش داشتهام و لذا یادتان باشد که یک عنصر متخصص خودی – و ان شاء الله مؤمن – به موضع شما خرده گرفته است و تأکید کرده است که به جای تأیید فیلمهای مغایر ارزشهای ناب دفاع مقدس، لطفاً ساکت باشید.
مرتبط :
رهبر معظم انقلاب: به این فیلم (اخراجیها) نکته دارم [لینک]
روایت ناقص داود آبادی از دیدار با رهبر معظم انقلاب[لینک]
یک و نیم میلیارد مسلمان رو به کعبه نماز میخوانند و همه ساله در حج تمتع شگفتترین اجتماع بشری را شکل میدهند، اما یکونیم میلیون مسلمان تحت ظلم و ستم قرار دارند و اتفاقی نمیافتد! چه اجتماعی عظیمتر از حج میشناسید؟ حج ابراهیمی با پیام یکتاپرستی و نفی بتپرستی و نژادپرستی و با پیام عداالت و برادری و بشردوستی انجام شد. دو میلیون مسلمان در همایش بزرگ حج گرد آمدند و فریاد یکتاپرستی و کفرستیزی سردادند، اما یک و نیم میلیون مسلمان در باریکهی غزه به فراموشی سپرده شدهاند.
به راستی این چه مسلمانیای است؟ چگونه میتوانیم شاهد قربانی شدن برادران و خواهرانمان باشیم و عید قربان را جشن بگیریم؟ چرا اتفاقی نمیافتد؟ چرا حکام عرب در خواب خرگوشی فرو رفتهاند؟ چرا حکام عرب با سران غرب همنوا شدهاند؟
ما چه میکنیم؟ حرف میزنیم و شعار میدهیم و راهپیمایی میکنیم؟ بسیار خوب؛ دیگر چه؟ آیا برای نمونه حاجیان امسال حاضر اند به جای ولیمه دادن، مبلغ مورد نظر را به مسلمانان غزه کمک کنند؟ آیا من و شما این رفتار را از ایشان میپذیریم؟ آیا حاضریم سورچرانی امسال حاجیانمان را به منظور همراهی با مسلمانان تحت ستم غزه، تعطیل کنیم؟ اگر حاضر نیستیم قیافهی ظلم ستیزی نگیریم و اگر حاضریم بسم الله.
این یادداشت نخستین بار در تاریخ ۵/۱۱/۸۶ در وبلاگ دیگرم (روایتهای آسمانی) منتشر شده است. به دلیل سکوت مرگبار مجامع بین المللی و خیانت دولتهای عربی به ویژه دولت سعودی، جنایات بیشرمانهی رژیم صهیونیستی با شدت ادامه دارد و اتفاقی نمیافتد و از این رو این یادداشت همچنان تازه است! به خاطر همراهی با خروش وبلاگی ضدصهیونیستی، به منظور دفاع از مردم مظلوم فلسطین (به ویژه نوار غزه) مجدداً در این وبلاگ درج میشود. دعا بفرمایید.
حرف نخست: چند روزی است که میخواهم در این باره بنویسم، اما دستم به قلم نمیرود. خواهران و برادران ما در نوار غزه روزهایی سخت را میگذرانند و ما در آسایش و رفاه کامل به امور روزمره مشغولیم و گاه ناشکری هم میکنیم. ای کاش اجازه داشتیم در کنار برادرمان حاضر و در سختیها و بذل جان با ایشان شریک شویم!
هالوکاست در غزه: محاصرهی غزه، قطع منابع انرژی و رقم زدن مرگ تدریجی برای زنان و کودکان و همهی ساکنان مظلوم و مسلمان غزه، حاکی از این است که تروریزم دولتی امریکا با رها کردن مهار سگ دست آموز خود (رژیم صهیونیستی) به نسل کشی روی آورده است و لکهی ننگ دیگری بر پیشانی چرکین خود حک کرده است؛ غافل از اینکه نظام آفرینش به گونهای برپا شده است که جانیان در آن دیرنمیپایند و عمر ظلم و ستم کوتاه است.
چهرهی وهابیت: اسلام امریکایی را میتوان اکنون در سرزمین وحی دید. امریکا و انگلستان با این گمان که انحراف عربستان به استحالهی اسلام ناب محمدی(صلّ الله علیه و اله و سلّم) میانجامد، مذهبی جعلی با نام وهابیت را در سرزمین ظهور اسلام نفوذ داد. استکبار نمیداند که نور خدا فانی نمیشود. وهابیون، مسلمانان واقعی را دشمن دین معرفی میکنند و با دروغ و تهمت سعی دارند مسلمانان راستین را منحرف بخوانند. پس عجیب نیست که بزرگان وهابیت شانه به شانهی نفر اول ظلم و ترور و جنایتهای ضد بشری (یعنی جورج بوش) برقصند و چشمان دروغگویشان را به روی کشتار مردم مظلوم، مسلمان و بیدفاع فلسطین ببندند! افتخار ما به عنوان شیعهی راستین رسول الله(صلّ الله علیه و اله و سلّم) این است که حاضریم برای اعتلای کلمهی توحید در کنار برادران اهل سنّت فلسطینیمان به شهادت برسیم، اما سردمداران مذهبی که مزار فرزندان پیامبر خدا را – العیاض بالله – با ویرانه برابر میداند و مذهبی که بوسیدن حجرالاسود را در حالی کفر میداند که استلام حجر سنت است، عجیب نیست که کشتار مسلمانان مظلوم فلسطین نگرانشان نکند و دو روز سلطنت دنیا را به عمر جاودان در آخرت بفروشند!
حکام عربی: اکنون وقت آن رسیده که حکام مسلمان عربی، مسلمانیشان را ثابت کنند و به جای خوش رقصی برای بوزینهای چون جورج بوش، به دفاع واقعی و عملی از مسلمانان مظلوم فلسطین بپردازند و به یاد داشته باشند که تاج و تخت ماندنی نیست و کسی رستگار است که امکانات دنیا را برای تحصیل آخرت هزینه کند.
آدمکش در رأس: دروغ بزرگ معاصر «سازمان ملل، سازمان حقوق بشر و شورای امنیت» است! این چه حقوق بشری است که بشریت در پیش چشمانش به مسلخ میرود و این چه شورای امنیتی است که متهم اصلی، قطعنامههای آن را باطل میکند؟ وقت آن رسیده است که ملتهای آزاده در صدد ایجاد سازمان قدرتمندی باشند که سازمان ملل و شورای امنیت دروغین فعلی را به سرجایش بنشاند.
و الله معنا: مصاحبهای با یکی از فلسطینیان ساکن در نوار غزه پخش میشد که یک برادر فلسطینی پس از تشریح مجموعهی نابسامانیها و جنایات رژیم صهیونیستی، در پایان گفت که ما نمیترسیم و اضافه کرد:«و الله معنا». ملتی که چنین میاندیشد شکست ناپذیر است!
پیروزی با رمز یا حسین: امریکا و رژیم صهیونیستی حتماً به یاد دارند که در گذشتهای نه چندان دور، رژیم طاغوت در ایران، به ظاهر آن همه قدرتمند بود که ارباب او (امریکای جنایت پیشه) به خواب هم نمیدید که روز افول قدرت شاه خائن را ببینید. اما تاریخ ورق خورد و جهانیان دیدند حاج آقا روح اللهِ بدون عِدّه و عُدّه، با اقتدا به مکتب حسین بن علی (علیهما السلام) در مقابل طاغوت ایستاد و با انفاس قدسی او موج بیداری ملت ایران روز به روز خروشانتر شد، تا اینکه در بهمن 1357 بار دیگر قدرت ذاتی و همیشگی فرهنگ حسینی جلوهگر شد. بعد از اعلام آخرین حکومت نظامی و قصد بختیار معدوم، برای یک کشتار بیسابقه، حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) بدون اینکه حکم جهاد بدهند، فقط به مردم گفتند که به خیابانها بریزند؛ مردم مسلمان و شهادت طلب ایران با فریاد یا حسین به خیابانها ریختند و رژیم طاغوت سرنگون گردید. حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز همواره بر زنده نگه داشتن یاد و نام حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) تأکید داشتند و میفرمودند:«ما هر چه داریم از این محرم است.» اکنون نیز برادران مسلمان ما در غزه میدانند که رمز پیروزی فقط در خدا باوری و آمادگی برای شهادت است، چرا که شیطان برای مقابله با ملتی که از مرگ نمیهراسد، حربهای ندارد!
وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد: رژیم صهیونیستی این روزها مست از پیروزی بر مردم محروم و دست خالی غزه است و به نظر اینگونه میرسد که کسی جلودار ددمنشیها و قتل و ترورهای لجام گسیختهاش نیست، اما صهیونیستها به این فکر نکردهاند که اگر وقتش فرا برسد و اگر لازم باشد، و اگر رهبرمان اشاره به جهاد فرمایند، ابتدا سیل موشکهای حزب الله بر سر اسرائیل وحشی باریدن میگیرد و سپس سیل بسیجیان ایران و جهان به طرفش سرازیر خواهد شد. قدرت جنگی کشورهای مسلمان، آن روز چشم جهانیان را خیره خواهد ساخت و در آن روز رژیم صهیونیستی یک هفته هم دوام نخواهد آورد و برای امریکا کوتاه آمدن در برابر اسلام راحتتر از حفظ رژیم صهیونیستی خواهد بود و امریکا ثابت کرده که برای بقای خود دست به هر کاری خواهد زد.
مولایمان چه حالی دارند؟ نمیدانم این روزها بر آقا و مولایمان، حضرت حجت بن الحسن العسکری (عجلّ الله تعالی فرجه الشّریف) چه میگذرد؟! شاید قلب آقا این روزها جریحهدار است. خدایا به قلب مبارک و نازنین حضرت مهدی (علیه السلام) قسمت میدهیم که اسلام و مسلمین را پیروز گردانی و کفار و منافقین - و صهیونیستها را به خصوص - به خاک مذلت بنشانی. خدایا قلب مهربان فرزند فاطمه (سلام الله علیهما) را به پیروزی مسلمین و نابودی متجاوزین شاد فرما!
تجربه ثابت کرده که هر چه امروز شما در زندگی دارید، در آینده از آن با حسرت یاد میکنید. همین موقعیتهای درس و بحث، یا سختیهای اول و میانهی زندگی، یا محنتها و حساسیتهای نوجوانی و جوانی، در آینده با حسرت و به عنوان روزهای خوش گذشته یاد میشوند. برای آقایان شاید سختترین دوره، ایام آموزش سربازی باشد و برای خانمها ایام مجردی و بیم و امید و آرزوهای ازدواج؛ اما زمان که میگذرد همین دو دوره به بهترین و شیرینترین خاطرات زندگی تبدیل میشوند. فرض کنید زمان 30 سال جلو برود؛ در آن زمان شما حسرت چه روزهایی را و حسرت چه فرصتهایی را خواهید خورد؟!
پس با نگاهی به آینده، حال را دریابید و از لحظههایتان لذت ببرید و فرصتهایتان را استفاده کنید. لذت حال و آینده از زندگی و احساس خوشبختی در زندگی، در گرو توجه به لحظات «حال» است.