نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

مایلی کهن باید برود

اگر یک مربی باشگاهی بیانیه‌ای در حد بیانیه‌ی مایلی کهن منتشر می‌کرد، چه اتفاقی برایش رخ می‌داد؟ آیا او را از هستی سافط نمی‌کردند؟ آیا تیم ملی جای شایستگان نیست؟ آیا تیم ملی جایگاهی نیست که در آن اصول اخلاقی مهم‌ترین فاکتور است؟ آیا محمد مایلی کهن بدیهی‌ترین اصول اخلاقی را زیر پا نگذاشت؟ آیا توهین‌ها و کلمات استفاده شده در بیانیه‌ی محمد مایلی کهن تا کنون سابقه داشته است؟ آیا تیم ملی نباید از حاشیه‌ها دور باشد تا با وفاق عمومی گام‌های مستحکمی به سوی جام جهانی بردارد؟ آیا مایلی کهن کاری نکرد که نیمی از علاقمندان فوتبال آرزومند شکست او و تیم ملی کشورمان باشند؟ آیا با این وضعیت ره به جایی خواهیم برد؟ آیا پاسخ این پرسش‌ها مشخص نیست؟

مشخص است، برای کوچک و بزرگ اهل فوتبال این آب و خاک روشن است که محمد مایلی کهن کاری کرد که کمترین نتیجه‌اش باید برکناری او باشد. پیش از اینکه حاشیه‌ها و اعلان جنگ حاجی مایلی علیه اردوگاه استقلال، به تیم ملی لطمه بزند، باید او را برکنار کرد. پیش از آنکه فاجعه تکرار شود، پیش از آنکه غرور ملی با باخت‌های پی در پی جریحه دار شود، پیش از آنکه در ورزشگاه شاهد حرکات تلافی‌جویانه‌ی تماشاچیان طرف‌دار امیر قلعه نویی باشیم، حاجی مایلی باید برکنار شود. مایلی کهن قدر این نعمت الهی را ندانست. مایلی کهن جایگاه خود را نشناخت. مایلی کهن خراب کرد و باید برود.

پرسش آخر اینکه: آیا فدراسیون فوتبال نباید به وظیفه ذاتی خویش عمل کند؟

نظرات 5 + ارسال نظر
مهدی 1 اردیبهشت 1388 ساعت 07:05

سلام،
اگر دوست دارید از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت ما مراجعه کنید.

این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارنده‌ای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار می‌دهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده می‌کنید، ممنون.
موفق باشی...

[ بدون نام ] 1 اردیبهشت 1388 ساعت 07:54

میبینم
روز ۲۰ خرداد زا که تیم ملی با مربیگری مایلی تو آزادی به امارات میبازه و تماشاگران هم امارات را تشویق میکنند

آبی رنگ عشق 1 اردیبهشت 1388 ساعت 09:10

کاملا با شما موافقم

داداشی 3 اردیبهشت 1388 ساعت 18:22 http://dadashi.wordpress.com

سلام
امیرعباس جان می دانی که بهت ارادت دارم، اما در مورد این موضوع گلایه دارم
بخشی از آن ها را هم در اینجا نوشتم
http://dadashi.wordpress.com/2009/04/22/%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%da%a9%d9%81%d8%a7%d8%b4%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%af%d9%84%d8%a7%d9%84-%d9%87%d8%a7-%da%86%d9%87-%d8%ae%d8%a8%d8%b1%d8%9f/

راستش اگر بتوانی شرایط فعلی را روشن کنی، از ناراحتی هایم نسبته به این اوضاع مشکوک فوتبال کم کرده ای،
منتظرم
یا علی

سلام برادر
در مورد دلال ها با شما موافقم
اگر این شرایط پیش نیامده بود باید خود بنده یک مقاله مفصل در مورد چگونگی آمدن قطبی می نوشتم.اما چه کنیم؟ گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست.
وقتی مایلی کهن این گونه هجارشکنی می کند باید در موردسرمربی شدن قطبی خفه خون بگیریم.در یادداشتم خطاب به مایلی کهن نوشته ام که دیگر دلمان را به که خوش کنیم؟
بله برادر. فرصت تاریخی فوتبال ایران را مایلی کهن با خودسری و بی ادبی به باد فنا داد. من به نوبه خودم هیچ گاه او را نمی بخشم.
موفق باشید.

امیر عباس 4 اردیبهشت 1388 ساعت 11:12

یادداشت دیگری در مورد مایلی کهن خواهم نوشت.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد