اشاره: سال ۱۳۸۴ ماهنامه دیدار آشنا میزگردی با موضوع تلویزیونهای ماهوارهای تشکیل داد و ماحصل آن در شماره ۶۵ این نشریه به چاپ رسید. برخی از دوستان در آن جلسه نظراتی افراطی در دفاع از ماهوارهی بدون فیلتر داشتند، اما در میان بحث نتوانستند از نظرات خود دفاع کنند. به همین دلیل با پایان یافتن جلسه، متن پیاده شده میزگرد را گرفتند و سخنان خود را تغییر دادند؛ به نحوی که آنچه در مجله به چاپ رسید، با آنچه در جلسه بیان کرده بودند، تفاوت بسیار داشت. مدتی است که بنا دارم در باب تلویزیونهای ماهوارهای مقالهای بنویسم. بد نیست به عنوان مقدمه، ابتدا سخنان این جانب را که در میزگرد سال 84 بیان شده بود، ملاحظه بفرمایید.
|
نگاه ما به ماهواره: به ماهواره دوگونه میشود نگاه کرد. یک نگاه آرمانی، و اینکه بگوییم ماهواره این تواناییها را دارد. آقا چرا شما اینقدر بد هستید؟ چطور نمیفهمید؟ اینقدر کار خوب میشود با آن کرد و... . اما در نگاه واقع گرایانه باید ببینیم کارکرد فعلی ماهواره چیست؟ با این خودکار، هزار و یک کار میشود کرد. من باید ببینم از این خودکار چه استفادهای میتوانم بکنم. گاهی با رویکرد مدرن و پسامدرن در واقع دچار پزمدرن میشویم! یعنی مثلاً میگوییم: همه دنیا ماهواره دارند، تو چطور نمیگذاری بچهات با خیال راحت هر شبکهای را که میخواهد نگاه کند؟ غافل از اینکه این ابزار – ماهواره - که حالا جهانشمول هم شده، دست چه کسی است؟ چه قدرتهایی با چه جهانبینی و چه اهدافی از آن استفاده میکنند؟ چند شبکه ماهوارهای در اختیار ماست؟ من به چند شبکه میتوانم به صورت علمی و تخصصی نگاه کنم و استفاده ببرم؟
دنیای شیشهای، واقعی است؟! آقای پیرمرادی گفتند که اکنون دنیای شیشهای وجود دارد و همه واقعیتها را میبینند و ما نمیتوانیم چیزی را از مردم مخفی کنیم. من فکر میکنم ایشان در دام تبلیغات امریکایی گیر افتادهاند. کدام دنیای شیشهای؟ مگر استکبار به مردم خودش و مردم دنیا اجازه میدهد تا واقعیتها را ببینند؟ بحث دنیای شیشهای را من به یک معنا قبول دارم و به یک معنا نه. دنیای شیشهای به این معنا که، دیگر سدی در مقابل امواج وجود ندارد، درست است؛ ولی دنیای شیشهای به این معنا که همهکس، همهچیز را آنطور که حقیقت دارد ببیند و بفهمد، نه؛ چون ممکن است این امواج مسموم باشند، ممکن است این اخبار دروغ باشد. درباره یک موضوع ممکن است بیست تحلیل مختلف برسد، من از کجا بدانم کدام درست است؟ آنوقت کسی قویتر است که این امکانات را بهتر در سیطره خودش بگیرد و بهتر بتواند بر اساس ایدهها و آرمانهای خودش این امواج را بفرستد. و میدانیم که اکنون قدرتهای استکباری از تلویزیونهای ماهواره برای نشر اخبار دروغ، دخالت در امور دیگر کشورها و بسط ناامنی و فساد استفاده میکنند.
بیتفاوت نباشیم. نکته بعدی این است که اساساً چه مقدار مجاز به استفاده از ماواره هستیم. وقتی دیدن یک چیزهایی برایمان حرام شرعی باشد؛ چطور میتوانیم درباره آن بیتفاوت باشیم. از دیدگاه روانشناسی نیز، بسیاری از تصاویر و صحنهها به گونهای است که فقط یکبار دیدن آنها، تا مدتها ذهن را ویروسی میکند، پس یک سری فیلترهای، خانوادگی اجتماعی و فرهنگی، لازم است. بعضی میگویند آقا، برو در خانهات هر کار خواستی بکن! چه کار داری که همسایه بغلی چه میکند. ولی مقوله فرهنگ اینگونه نیست؛ چون تأثیرات آن در جامعه ظهور مییابد مثل مدها، گویشها و رفتارهای اجتماعی مختلف که در صورت استفادهی بعضی، بر دیگر افراد جامعه تاثیر میگذارد. پس ما باید بینش و اعتقادات خودمان را مد نظر داشته باشیم. بالأخره انقلابی وجود دارد به نام انقلاب اسلامی ایران ـ نمونه خارجی هم اصلاً ندارد ـ که حرکت عظیمی را در جهان به وجود آورده و دشمنهای منحصر به فرد و قدرتمندی هم دارد. انواع شیوهها را هم استفاده کردهاند؛ اینان اکنون جنگ فرهنگی را به عنوان مؤثرترین شیوه، بهکار میبرند. اگر قبول کنیم که این جنگ وجود دارد، قطعاً یکی از ابزارهای آن همین تلویزیونهای ماهوارهای است. حالا اگر همه متفق شدیم به اینکه این انقلاب دشمنی دارد که همه شیوههای دشمنی را امتحان کرده و الآن آمده سراغ جنگ فرهنگی، و تلویزیونهای ماهوارهای ابزاری شدهاند برای هجمه دشمن به فرهنگ و اعتقادات ما و نهایتاً به اضمحلال و دستکم خفهکردن صدای انقلاب ما، باید ببینیم شیوه مقابله چیست: سانسور؟ محدودیت؟ ممنوعیت؟ پارازیت؟
ماهواره مورد نیاز متخصصین: به نظر من، استفاده مفید از ماهواره را متخصصان رشتههای مختلف میکنند. این هم باید یک بررسی آماری بشود که چند درصد مردم متخصص هستند؟ گاهی کسانی را میبینیم که در توجیه استفاده مفرط از ماهواره میگویند آدم باید از اخبار اطلاع داشته باشد، شبکههای پزشکی، خیلی قابل استفاده است. بعد که نگاه میکنی میبینی که دارد چیزهای دیگر را می بیند؛ آشکارا میگوید که اینها هم جذاب است؛ همانطور که دوستان گفتند بالأخره نفس انسان است. ما هم که هیچکدام معصوم نیستیم. البته ممکن است کسانی به درجهای رسیده باشند که واقعاً بتوانند خودشان را کنترل کنند؛ ولی خیلی اندک اند. عموم جامعه که به این حد از کمال نرسیدهاند؛ ما اگر بیاییم از متخصصان درصد بگیریم، میبینیم به راحتی قابل فاکتور هستند. یعنی صرف اینکه این ماهواره برای یک طبقه بسیار محدودی کارکردهای مفیدی دارد، نمیتوان استفاده آن را عمومی کرد. بلکه باید برای آن طبقه بسیار محدود امکاناتی ویژه فراهم آورد. کما اینکه این امکان هماکنون برای اعضای هیأت علمی دانشگاهها وجود دارد. اگر به این نتیجه رسیده باشیم که بعضی از برنامههای ماهواره برای عوام مفید است، میتوانیم برای رودست زدن به دشمن آن برنامهها را در یک شبکه مستقل جمع کنیم و به بهترین شکل، با اطلاع رسانی قبلی، با دوبله و ترجمه و یا دست کم با زیر نویس برای مخاطبان پخش کنیم.
منطق مواجهه با ماهواره: اگر روزی برسد که ما نتوانیم جلوی نفوذ ماهواره را بگیریم؛ باید راههای مقابله با آن را بررسی کنیم. راه مقابله فقط بستن کانالهای ماهوارهای نیست. من در مقابل دنیای شیشهای با دنیای دیواری مخالفم. مخالفم که اگر تهاجمی میشود، حتماً باید با دیوار جلو آن را بگیریم. نه؛ میشود دیوار هم نباشد و نفوذ هم نشود. البته تا زمانی که ما قادر شویم جلوی این تهاجم را بگیریم، باید با آن مقابله کنیم و موقتاً از دیوار استفاده نماییم؛ نه اینکه چون ممکن است چند سال دیگر مثلاً از پشت بام بیفتیم، حالا خودمان بپریم پایین. اینکه ممکن است روزی برسد که بدون دیش و رسیور و ... به راحتی با یک تلویزیون عادی امواج را دریافت کنیم، راه مقابلهاش این نیست که از همین الآن خودمان راه را باز کنیم؛ بلکه حالا که در راه سقوط نیستیم، خودمان نپریم پایین، و به فکر چاره باشیم.
چه باید کرد؟ هیچ کدام از ما باور نداریم که برای همیشه میتوان جلو امواج مسموم را گرفت؛ در هر صورت روزی بالأخره دیوارها فرو میریزد. دشمن هیچگاه دلش برای ما نسوخته. در برابر خطرهای بیشماری که در این شبکههای تلویزیونی وجود دارد، البته چند استفاده مفید هم هست؛ ما نمیتوانیم تا موقعی که واکسن تزریق نشده است، بگوییم: آخرش که چی؟ شما که میخواهی از اینجا بروی بیرون، مبتلا به ویروس میشوی؛ اینجا آنفولانزای مرغی آمده است؛ ما باید در را باز بگذاریم و اجازه بدهیم هر پرندهای میخواهد بیاید؛ نه! ما نمیتوانیم این حرف را بزنیم. ما فعلاً مرزها را میبندیم، مرغهای مشکوک را قرنطینه میکنیم، واکسن را تولید و پخش میکنیم، همه که واکسینه شدند، میگوییم هر که میخواهد بیاید، بیاید. مقوله فرهنگ، خیلی مهمتر از آنفولانزای مرغی و سارس است و حتی آثار تخریبیاش از بمب اتم هم بیشتر است؛ چون میخواهند اصل و هویت ما را بگیرند. اگر بمب اتمی در جایی بیفتد، عدهای تلف میشوند؛ بعد، ممکن است آثار فیزیکیاش چندسال باقی بماند و بالأخره تمام میشود و زندگی ادامه مییابد و حتی ممکن است آنکه از بمب اتم استفاده کرده شکست بخورد! بمب اتم نتوانست هویت ژاپن را بگیرد؛ هویت را با بمبهای فرهنگی میگیرند. اعتقاد من این است که در کوتاه مدت حتماً باید این سیستم ممنوعیت و فیلترینگ ماهوارهای را داشته باشیم؛ به هر نوع که بتوانیم. پس از جلوگیری از نشر سموم ماهوارهای، در درازمدت هم باید فرهنگسازی کنیم.
برای حفظ هویت خود چه کردهایم؟ مقام معظم رهبری سالها پیش فرمودند: اگر میخواهید اندیشهای ماندگار شود، باید در قالب هنری باشد. چقدر به حرف ایشان گوش دادیم؟ ما اصلاً کار هنری درست انجام دادهایم؟ شما نگاه کنید به تیزرهای تلویزیونی؛ چون هنری است روی جوان اثر میگذارد. هالیوود میآید جریان ضداسلامی و این دروغ بزرگ که اسلام منشأ تروریست است را زیرکانه القا میکند. ما در زمینه دین چه کردهایم؟ ما در مقابل هالیوود هیچ چیز نداریم. سینمای ما خالیوود است! من معتقدم این که فکر کنیم حتماً و به زور هر چکشی، باید همگام با جهان پیش برویم، اینکه ابزار مدرنیته را باید بلافاصله استفاده کنیم، اگر امروز مثلا اینترنت حرف اول می شود، حتما ما باید بلافاصله از تمام سایتهای اینترنتی استفاده کنیم؛ این هم خودش تن دادن به تهاجم فرهنگی است؛ یعنی در اندیشهی من جوان القا کنند که چرا من از ابزار علمی و تکنولوژی جهانی استفاده نکنم؟ مگر من از اروپائیان چه کم دارم؟ آن وقت با این شعار قشنگ، من ِ نوعی به این فکر بیفتم هر چیزی که به عنوان پدیده نوین فناوری برتر مطرح شد ـ حتی در صورت مسموم بودن ـ من بخواهم از تمام زوایایش استفاده کنم. به اعتقاد بنده این یکی از شیوههای تهاجم فرهنگی غرب است.
آگاهی بخشی، فرهنگسازی و استفاده از لذتهای معنوی؛ راهحل واقعی است. بالأخره در برابر امواج مسموم باید کاری انجام دهیم، حالا این به عهده مردم است یا حکومت؟ ما نمیتوانیم بگوییم که فقط مردم باید حواسشان جمع باشد، بلکه باید شیوهها را هم آموزش بدهیم. نخست باید مردم را از اهداف غرب و امریکا آگاه کنیم؛ یعنی اولین شیوه مبارزه این است که مردم آگاه شوند. اگر امریکا می آید انواع مفاهیم به ظاهر قشنگ مثل آزادی و دموکراسی را وارد میکند، کالبد شکافی کنیم که ورای این الفاظ زیبا چه هدفی را دنبال میکند؟ تبیین کنیم که دلش برای آزادی و دموکراسی ما نسوخته است. اگر آن جوان این را بداند، اگر آن شناخت باشد، اگر مثلاً شما بدانید در آن شربتی که به شما تعارف کردهاند فلان داروی سمی ریخته شده است، محال است آن را بیاشامید؛ چون شناخت پیدا کردهاید که این شربت ایراد دارد. به همین منوال اگر جوان بفهمد دارند انسانیتش را از او میگیرند، دارند تبدیلش میکنند به یک حیوان انساننما؛ جوان به صورت خودکار تصمیم صحیح را اتخاذ میکند. با توهین و دعوا و مو قیچی کردن و سنجاق به یقه زدن و رنگ کردن دست جوانان (آن گونه که مسعود دهنمکی و گروهش عمل میکردند) هم نمیشود به مردم فهماند؛ کرامت انسانها باید حفظ شود. پس آگاهی اولین شیوه است . شیوه دوم این است که ما فرهنگ سازی کنیم، تولید نرم افزار کنیم، تولیدات هنری را افزایش دهیم؛ یعنی اگر تکی هست ، پاتک داشته باشیم و در مقابل حملات نرم دشمن، ضدحمله مناسب داشته باشیم. ما هم بیاییم انواع شیوههای دشمن را استفاده کنیم. اگر شبکههای ماهوارهای هست، ما هم بیاییم ماهواره بفرستیم! اگر اینترنت وجود دارد، این را که دیگر به سهولت میتوانیم؛ انواع سایت های خوب را راهاندازی کنیم. سومین راه و مؤثرترین راه، تجربه بهرهبردن از لذات معنوی است. دو راه پیشین هم زمینهساز این راه است؛ یعنی اگر آگاهی نباشد و فرهنگسازی عمومی هم صورت نگرفته باشد، ارزشهای معنوی، مجالی برای خودنمایی نمییابد و کسی از آنها لذت نخواهد برد.
سلام عزیز دل معلم: فرمودی:
همان گونه که گفتم به عنوان ۱ اصولگرا با این نوع طنز مخالفم.
من هم میگویم چشم..
ولی اول سلام می کنم.
سللام بر شما
کجا گفتهام؟ اکنون که یادم نیست طنز چه بوده و ... .
این هم که اول سلام میکنید کار خوبی است. چون سلام کننده از غرور به دور است ان شاءالله.
موفق باشید.
سلام
شجره طیبه به روزه خوشحال می شوم اگر سر بزنید.
التماس دعا.
در جامعه اسلامی ارائه تحلیل های آبگوشتی ممنوع
---------------------------------------------------------------------
جمعی که فیلی را در تاریکی لمس نمودند و هرکدام بنا به برداشت خودشان شروع به تحلیل فیل نمودند. اولی گفت فیل یک ستون قوی و محکم است، دومی گفت فیل یک شیلنگ ضخیم در فلان ابعاد است و سومی گفت فیل همان لواشک خانواده است و ...
-------------------------------------------------------------------
ادامه متن در وبلاگ موجود است
منتظر نظرات شما در رابطه با مقاله هستم.
کجایید؟ پیداتون نیست؟
سلام
درد یک دل را بشنو و ببین چه از این درد دل به دست می آوری
مادر ما مادر تموم عالمه/فاطمیه مادر ماه محرمه
به روزم
"تا عدل راهی نیست"
سلام وبلاگت واقعا عالیه به منم سربزن
بهترین کیلاگر دنیا با قابلیت اتصال به سیستم قربانی
بهترین سی دی هک در ایران
کلاسهای فوق العاده ویژوال بیسیک از مبتدی تا حرفه ای
برنامه تبلیغ در بلاگفا
و 100 ها برنامه تووووپ دیگر همگی در
www.m0rtalKombat.com
www.MortalKombat.ir
با قراردادن لینک باکس ما در وبلاگ خود و سپس ثبت لینک خود آمار وبلاگ خودتون رو 10 برابر کنید
www.Padash.Mihanblog.com