نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

اذان مغرب به افق فوتبال

اگر آدمی آفریده شده تا عبادت پروردگار را به جا بیاورد و به کمال برسد و اگر نماز ستون دین است و اگر شرط قبولی اعمال، قبولی نماز است؛ شایسته است تمام امور و برنامه‌های فردی و اجتماعی بر مبنای نماز و نماز اول وقت شکل بگیرد. توجه داشتن به این مسئله وظیفه‌ی همگانی است. من و شمای وبلاگ نویس، ورزشکاران، کارگران و کارفرمایان، دانش آموزان و معلمان و دانشگاهیان، کارمندان و مدیران و ... .

جای بسی تأسف است که گاهی مثلاً می‌بینیم که یک مسابقه‌ی فوتبال به صورت زنده در حال پخش است، هنگام اذان می‌شود، مجری ۷-۶ ثانیه سکوت می‌کند و بعد با آرزوی قبولی طاعات(؟) برای بینندگانی که در آن ۷-۶ ثانیه چشمان مبارک را به صفحه‌ی جادو دوخته‌اند، امر خطیر گزارش را پی می‌گیرد. تا به حال دیده‌اید که یک بازیکن باشگاهی یا ملی، وقتی روی نیمکت است و وقت نماز می‌شود، کنار نیمکت بایستد و نماز بخواند؟ و یا حتی یکی از عوامل تیم؟ آیا اگر نماز در زندگی ما حرف اول را می‌زد، ممکن نبود بارها چنین صحنه‌هایی را شاهد باشیم؟ اگر این مثال را زدم به دلیل تأثبرگذاری بالای ورزشکاران و به دلیل وظیفه‌ی خطیر رسانه‌ی ملی بود. شخصاً به حجة الاسلام و المسلمین محسن قرائتی - رئیس محترم ستاد اقامه نماز - پیشنهاد می‌کنم که لیگ برتر فوتبال و گروه ورزش شبکه ۳ سیما را در برنامه‌های خود لحاظ کنند.

من سوزن‌بان نیستم، ولی اجازه بدهید سوزنی هم به قشر خودمان (وبلاگ نویسان) بزنم. آیا اگر نماز حرف اول را در زندگی ما می‌زد، ممکن نبود دست کم یکی از آن چند نفر وبلاگ نویس ِ حاضر در آن برنامه‌ی خاص، هنگامی که وقت نماز می‌شود، بلند شود و نماز بخواند تا مهم‌ترین پیام انقلاب اسلامی ما به چشم آن خبرنگار امریکایی بیاید؟ یا اگر هم فراموشی‌ای رخ داد، نباید انتظار داشته باشیم که تذکر یکی از حاضرین در وبلاگ خودش، مورد توجیه عجیب و غریب آن دیگری قرار نگیرد؟ یا چرا باید شاهد باشیم که چند نفر از همکاران ما در ماه مبارک رمضان جماعتی را به افطار دعوت کنند، ولی امکان نماز اول وقت فراهم نباشد؟ هر چند به روشنی موردی را نام نبرده‌ام و فقط یکی دو نفر متوجه مثال‌ها می‌شوند، اما اجازه بدهید به موارد دیگری که در نت و وبلاگ‌ها هست اشاره نکنم!

به هنگام وقت فضیلت نمازهای یومیه در کوی و برزن و خیابان و بازار قدم بزنید. فوج فوج مردم سرفراز و مسلمان را می‌بینید که به امور روزمره مشغول اند و توجهی به نماز اول وقت ندارند. مسئله این نیست که ممکن است بعضی‌ها گرفتاری خاص داشته باشند، کما اینکه نماز اول وقت واجب نیست، اما مهم این است که جامعه دغدغه‌ی نماز و نماز اول وقت را ندارد!

 جماعت صبح جماعت صبح

گاهی هم در اماکن متبرکه به هنگام نماز صبح می‌توان جماعتی را دید که در خواب ناز تشریف دارند و خادمین محترم هم با سکوت خود، خواب ایشان را به رسمیت شناخته‌اند. در عکس‌های فوق مشاهده می‌کنید که  نماز جماعت صبح تمام شده است، اما هنوز کسانی در خواب  هستند. البته یکی دو نفر از اینها که دراز کشیده‌اند، نمازشان را خوانده‌اند.

اگر آدمی آفریده شده تا عبادت پروردگار را به جا بیاورد و به کمال برسد و اگر نماز ستون دین است و اگر شرط قبولی اعمال، قبولی نماز است؛ شایسته است تمام امور و برنامه‌های فردی و اجتماعی بر مبنای نماز و نماز اول وقت شکل بگیرد.

اینها پیغمبر هستند اگر رفیق بد بگذارد


پیرمردی با 63 ما سابقه جبهه

به یاد ایام نوجوانی سوار موتور شدم تا گشتی در کوچه و خیابان بزنم و شهرم را ببینم. در خیابانی خلوت، یک پیرمرد با کیفی شبیه زنبیل به دست و لباسی ناهمگون با جامعه، کنار خیابان حرکت می‌کرد و نگاهی به پشت سر داشت تا مگر تاکسی‌ای از راه برسد. توقف کردم و گفتم:«موتور سوار می‌شوید؟» با خوش‌حالی سوار شد و تشکر کرد. لحظاتی بعد گفتم :«تا به مقصد برسیم مرا نصیحت کنید.» گفت:«من چیزی ندارم بگویم» و بعد از اصرارم گفت:«آن قدر علم پیش‌رفت کرده که ما دیگر چیزی نمی‌توانیم بگوییم». باورش نمی‌شد بتواند چیزی بگوید که برایم مفید باشد. برای اینکه یخ را بشکنم پرسیدم:«به بچه‌های خودتان چه نصیحتی می‌کنید؟» و درست به هدف زده بودم، مثل کسی که دنبال فرصتی می‌گشته تا مهم‌ترین دغدغه‌ی شب و روزش را بیان کند، بلافاصله گفت:«بهش می‌گویم بابا اقلاً این نمازت را بیا مسجد بخوان. بیا کنار بقیه مؤمنین. نگذار آخر وقت. اول وقت بخوان که فایده داشته باشد، اما گوشش بدهکار نیست. می‌خواند، اما چه خواندنی؟! ده دقیقه مانده به آخر وقت یادش می‌افتد.» در میان صحبت‌ها اشاره می‌کند که رزمنده بوده. خدای من! ۶۳ ماه جبهه بوده است و با خود می‌اندیشم که چقدر خوب شد این پیرمرد را سوار کردم. می‌گفت:«به پسرم می‌گویم که به خاطر سابقه‌ی جبهه‌ی من معاف شدی، مدرکت هم پایین بود اما در بانک استخدام شدی، حالا به شکرانه‌ی این نعمت‌ها اقلاً نمازت را درست بخوان و با خدا باش. اما گوش نمی‌کند. تازه به لباس پوشیدن من ایراد می‌گیرد که چرا کت و شلوار نو نمی‌پوشی. بهش می‌گویم بابا مگر پیغمبر(ص) چطور لباس می‌پوشید؟ ما مسلمان هستیم یا نیستیم؟» در مورد بقیه‌ی بچه‌های محلشان پرسیدم و پاسخ داد:«جوان‌هایی داریم در مسجد، پاک! آن قدر نورانی هستند که آدم حظ می‌کند. پیغمبر ! هستند. اما اگر رفیق بگذارد! رفیق بد که نمی‌گذارد، اگر بگذارد اینها پیغمبر هستند.» (اکنون به یاد این بیت افتادم که: در جوانی پاک بودن شیوه‌ی پیغمبری ست / ورنه هر گبری به پیری می‌شود پرهیزگار )

به مقصد رسیدیم. گفتم:«مهم‌ترین درس زندگی را شما در همین چند دقیقه در گوش من گفتید. علم ماشینی کجا عقلش به این معارف قد می‌دهد؟» و گوشی تلفن همراه را بیرون آوردم و اجازه خواستم عکسی از او بگیرم. بعد گفت:«در مدرسه‌ی علمیه‌ی [...] خادم هستم. ده دقیقه به اذان صبح بلندگو را روشن می‌کنم. قرآن و اذان پخش می‌شود. هی چشمم را می‌مالم طلبه‌ها بلند بشوند اقلاً نماز خودشان را بخوانند، می‌بینم نه معلوم نیست! نگاه می‌کنی دو دقیقه مانده به آفتاب، یک دقیقه دو دقیقه مانده به آفتاب (می‌خندد) اینها هم این طور طلبه هستند! بابا این مردم تعجب‌آور اند!»

·          مطلب مرتبط: برنامهی روزانهی امام خمینی [لینک]

آقای دایی لطفاً از من شکایت کنید


معلم و شاگرد

آقای اسطوره! سلام. من از شما بدم می‌آید، لطفاً از من شکایت کنید. البته من آن زمان که گل‌زنی را شروع کردید، با اینکه استقلالی بودم همواره شما را تحسین می‌کردم. آن وقت که گل می‌زدید و دست‌ها را باز می‌کردید و مثل هواپیما روی چمن سبز به پرواز درمی‌آمدید. بعد که هی دویدید و گل زدید و هی مردم را خوش‌حال کردید. البته در جام جهانی شما خیلی بد بودید و اکثر اهالی فوتبال معتقد بودند شما بی‌جهت در ترکیب تیم هستید، من هم از شما لجم گرفته بود، ولی از شما بدم نمی‌آمد. همیشه معتقد بودم کسی که از بحران‌ها می‌جهد، کسی که بهترین موفقیت‌ها را در سخت‌ترین شرایط به چنگ می‌آورد، حتماً باید رابطه‌اش با خدا خوب باشد و بر خلاف شما لابی‌های دنیایی را بی‌ارزش می‌دانم. شما به قول خودتان لابی دنیایی‌تان هم قوی‌تر بود. هر چند در مورد تصدی سرمربی‌گری‌ تیم ملی گفتید که لابی‌تان خدا بوده، اما برای این ادعایتان سندی ارائه نکردید! راستی آقای بذرپاش که دوست صمیمی دکتر احمدی‌نژاد هستند، در سایپا چه جایگاهی دارند؟!

وقتی که سرمربی تیم ملی شدید با اینکه معتقد بودم در حق قلعه نویی جفا شد، اما باز هم از شما حمایت کردم و از صمیم قلب برای موفقیت شما و تیم ملی فوتبال کشورم دعا کردم. اما حالا دیگر از شما بدم می‌آید. شمایی که برای هیچ و پوچ شخصیتی چون محمد مایلی کهن را به دادگاه کشانیده‌اید. شما به برکت امثال مایلی کهن و با استفاده از ظرفیت فوتبال این آب و خاک و با پامال کردن حق جوان‌ترها و حضور در تیم ملی در سن سی و چند سالگی آقای گل جهان شدید.

چطور نمی‌فهمید که حق استادی یعنی چه؟ چطور نمی‌دانید که مایلی کهن برای این ایران، برای این فوتبال، برای این جوانان و برای بازیکنان این مرز و بوم از جمله خود شما چه زحمت‌هایی متحمل شده؟ آقای اسطوره! چطور نمی‌فهمید که اگر چه مایلی‌کهن چندسالی است کمی عصبی‌مزاج شده ولی او نیز اسطوره است؟! آقای اسطوره شما می‌خواهید چه چیزی را ثابت کنید؟ کی سابقه داشته یک کارشناس را برای دادن نظر مخالف به دادگاه بکشانند؟ آقای اسطوره! مقام چهارمی فوتسال جهان را یادتان هست که توسط همین مربی به دست آمد و هرگز تکرار نشد؟ آن هم در زمانی که تیم دوم مغلوب ایران شده بود؟ جام اخلاق همان دوره و برگزیده شدن سید مهدی ابطهی را چطور؟ نه گمان نمی‌کنم. آقای اسطوره‌ی فراموش‌کار! شما خیلی چیزها را فراموش کرده‌اید و من از اسطوره‌های فراموش‌کار بدم می‌آید. چطور نمی‌فهمید که مایلی‌کهن اسطوره است؟ من از اسطوره‌هایی که اسطوره‌ها را به دادگاه می‌کشانند تا خودشان را اثبات کنند بدم می‌آید. آقای سرمربی! من از کسانی که لابی‌شان قوی‌تر است بدم میآید. آقای اسطوره! شما در جام جهانی بد بودید، بسیار هم بد بودید و با قرار گرفتن در ترکیب تیم، حق جوانان و حق مردم را ضایع کردید. شما بد بودید و محاکمه‌ی مایلی کهن دردی از شما دوا نمی‌کند. من از کسانی که با به چالش کشیدن دیگران، می‌خواهند بدی‌های خودشان را ماست مالی کنند بدم می‌آید. آقای دایی لطفاً از من شکایت کنید، من از شما بدم می‌آید.

اکثریت ، شاخص مردمسالاری بود!

  • از عجایب روزگار ما این است که یک اقلیت مردم گریز با ادعای اصلاحات، مردم و منتخبین‌شان را مسخره می‌کنند!
  • در تاریخ سیاسی ما سابقه نداشته شخصیتی مثل « دکتر احمدی نژاد » تا این حد مورد اعتماد و مورد علاقه‌ی مردم باشد؛ تا این حد مورد تایید رهبر معظم انقلاب باشد؛ تا این حد توسط دشمنان نظام مورد هجمه قرار گرفته باشد؛ تا این حد به او توهین و در حقش ناجوان‌مردی کرده باشند (کاری که اکنون اقلیت مردم گریز داخلی یا همان دوم خردادی‌ها با منتخب مردم ایران می‌کنند) و تا این حد پرهیزگار، شجاع، خادم، سخت‌کوش و پویا باشد.
  • دوم‌خردادی‌ها ثابت کردند که معتقد اند اکثریت، احتمالاْ زمانی شاخص مردمسالاری بوده است (!) و در هر صورت ثابت کرده‌اند وقتی در اقلیت باشند، رای اکثریت را برنمی‌تابند و با در پیش گرفتن غوغا سالاری، همراهی با بیگانگان و سیاست بازی (از نوع کثیفش) و بدون توجه به خواست و اراده‌ی مردم مسلمان کشورمان، روز به روز از ایشان دورتر می‌شوند. مردم گریزی در نهایت به مردم ستیزی ختم می‌شود. منتظر باشید، پس از هشت سال ریاست جمهوری دکتر محمود احمدی نژاد و بعد از پیروزی نامزد اصولگرایان در انتخابات یازدهم، مردم ستیزی این مثلاً اصلاح طلبان را به چشم خود ببینید!

انفجار شیراز ، پیام رهبر انقلاب و چند نکته

حضرت آیت الله العظمی خامنه‏ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در پی حادثه‏ی انفجار در حسینیه‏ی سیدالشهدای شیراز، پیام تسلیتی به این شرح صادر کردند:

بسم الله الرحمن الرحیم

حادثه‏ی غم‏انگیز و تأسف‏بار در کانون رهپویان وصال که به پرواز شهادت گون جمعی از آن شیفتگانِ وصالِ دوست، و زخمی شدن جمع بیشتری انجامید‏، اینجانب را مصیبت زده کرد. تسلای من به عزادارانِ این حادثه‏ی تلخ و نیز به آسیب دیدگان، وعده‏ی پاداش الهی به صابران است که فرمود: «اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه.» از خداوند متعال صبر و سکینه برای دل‏های مصیبت دیده، و رحمت و غفران برای عزیزان درگذشته، و شفای عاجل برای مجروحان مسئلت می‏کنم و از مسئولان می‏خواهم که وظایف خود در پی‏گیری این حادثه را با اتقان و سرعت لازم انجام دهند.

والسلام علی عبادالله الصالحین

سیدعلی خامنه ای

۲۶  فروردین ۱۳۸۷

بنا به آنچه در یادداشت پیش دیدید، این جانب گمان می‏کردم که حادثه قطعاً تروریستی بوده و نیروهای مسئول بنا به مصالحی سعی در مخفی کردن آن دارند و بنا بر احساس تکلیف، یادداشت قبل را نوشتم. اما با توجه به بررسی‏های صورت گرفته و مطمئن شدن کارشناسان از تروریستی نبودن انفجار، این جانب نیز به این نتیجه رسیدم که حادثه خرابکاری نبوده است. این موضوع از ارزش گل‏های پرپرمان و عروج شهادت گونشان نمی‏کاهد. آنها عزیز بودند و در جوانی و پاکی در هنگام عزاداری و سینه زنی به دیدار یار شتافتند و نام و یادشان در قلب ما جاودانه شد.

سوای از نظر متقن کارشناسان و گفت و گوی تلفنی این جانب با یک مقام مطلع و عادل که بنده را بر انفجار اشیا و مواد نظامی نمایشگاهی مطمئن کرد، نوع ورود یک گروه مجهول الهویه به ماجرا و برعهده گرفتن حادثه، مؤید اتفاقی بودن انفجار است. سوای از اینکه چنین گروهی وجود خارجی ندارد، دیرهنگامی قبول مسئولیت انفجار نشان می‏دهد که کسانی بنا به هر دلیل قصد ماهی گرفتن از آب گل آلود را دارند. لازم بود این جانب با شجاعت اشتباه خود را بپذیرم.

برخی دوستان به دلیل تأثر شدید – که حق هم همین است – نوعی برخورد احساسی با ماجرا داشتند. مثلاً دلشان می‏خواست اخبار شیراز مرتب روی آنتن باشد. در حالی که از دید متخصصین ارتباطات، وقتی کارشناسان در حال پی‏گیری ماجرا بودند، حجم اخبار پخش شده کافی بود. یا برخی توقع داشتند عالی‏ترین مقامات پیش از مشخص شدن و قطعی شدن علت انفجار، حادثه‏ی تروریستی(؟) را محکوم کنند. لذا با روشن شدن قضیه و مهم‏تر از همه پس از صدور پیام مقام معظم ولایت و «شهادت‏گون» خواندن عروج عزیزانمان، تکلیف ما مشخص است و امید است دوستان بزرگوار شیرازی نیز تمکین کنند. طبیعی است که در این روزها، ضد انقلاب ِ روسیاه، با دروغ‏گو خواندن مسئولین بخواهند از احساسات پاک مردم مذهبی سوء استفاده کنند که هوشیاری من و شما برادر و خواهر ارزشی را می‏طلبد. دعا بفرمایید.

 این عکس ناقص است

پی‌نوشت مهم: ۱- این توضیحات می‌توانست در قالب یک یادداشت جدید منتشر شود، اما نمی‌خواهم زیاد بر طبل اختلافات کوبیده شود! ۲- برخی دوستان با یک عکس نصفه نیمه از ویترین یادبود شهدا سعی دارند بگویند اشیای خطرناک وجود نداشته است. عکس نصفه نیمه‌ای که حتی پوکه‌های خمپاره‌ی مورد تایید کانون ره‌پویان نیز پیدا نیست. ضمن اینکه خمپاره پوکه ندارد و وقتی دوستان اذعان می‌کنند که در ویترین یادبود شهدا پوکه‌ی خمپاره بوده، به این معنی است که خمپاره‌ی خنثی شده بوده است! خمپاره‌های عمل نکرده با جدا کردن چاشنی انفجاری خنثی می‌شوند، اما همچنان حاوی مواد انفجاری هستند. چنین موادی در شرایطی خاص (حتی بدون وجود چاشنی) منفجر می‌شوند. ۳- عجیب است که پس از این واقعه همه کارشناس شده‌اند!!! چگونه یک نفر با استناد به یک عکس نصفه نیمه به خود حق می‌دهد که در باره‌ی زوایای انفجار، نوع انفجار، چشمه‌ی انفجار و ... اظهار نظر کند؟ صلاحیت این اظهار نظر را از کجا آورده است؟ مگر هر که عضو کانون بود و دوست عزیزان از دست رفته بود، مدرک افتخاری کارشناسی مواد انفجاری خواهد داشت؟ درست مثل ماه مبارک رمضان که شب دوم ماه همه به یک‌باره بدون هیچ آموزشی کارشناس نجوم می‌شوند و می‌گویند این ماه شب دوم بود یا نبود و ...! ۴- موضع حجة الاسلام انجوی‌نژاد کاملاً منطقی است که ملاک را نظر کارشناسان دانسته است.

انفجار در شیراز ماهیت وهابیت را افشا کرد

لطفا به صفحه اول وبلاگ بروید و یادداشت جدید در این باره را بخوانید. [لینک]

نمی‏دانم چرا وقتی این خبر را شنیدم به یاد حضرت امام خمینی(ره) افتادم و بیانات ایشان بود که از جلو چشمانم رژه می‏رفت و صدای ایشان که در گوشم می‏پیچید و آرامم می‏کرد. آخر مگر نه اینکه ما فرزندان حضرت امام(ره) هستیم و در مکتب او پرورش یافته‌ایم؟ و مگر جوانانی که از کانون ملکوتی شیراز به پرواز درآمدند و به اعلی علیین رسیدند، پیروان راستین همان امامی نبودند که فرمود:«بکشید ما را ملت ما بیدارتر می‏شود»؟! حضرت امام خمینی(ره) پس از شهادت علامه مطهری(ره) در مدرسه فیضیه طی سخنانی فرمودند:«این انقلاب باید زنده بماند؛ این نهضت باید زنده بماند، و زنده ماندنش به این خونریزیهاست. بریزید خونها را، زندگی ما دوام پیدا می کند؛ بکشید ما را ، ملت ما بیدارتر میشود. ما از مرگ نمیترسیم و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید. دلیل ِ عجز شماست که در سیاهی شب متفکران ما را میکشید؛ برای اینکه منطق ندارید! اگر منطق داشتید که صحبت میکردید؛ لکن منطق ندارید! منطق شما ترور است؛ منطق اسلام ترور را باطل می داند!»

اجتماع مردم در محل انفجار بمب -  شیراز 

آری ملت بیدار شد. خبر مباحث کانون ره‏پویان وصال شیراز اکنون در همه‏ی خبرگزاری‏ها هست و دیگر کانون و مباحثش در ایران و جهان مشهور شد. شاید بسیاری از مردم شهر شیراز نیز کانون ره پویان وصال را نمی‏شناختند، اما پس از این حادثه و پس از شهادت عزیزانمان، سیل مردم به سمت کانون گسیل شد. در این کانون پیرامون دو فرقه‏ی ضالّه‏ی وهابیت و بهائیت روشنگری می‏شد و اکنون شهادت عزیزانمان در شهر شیراز باعث شد که همه منطق وهابیون و بهائیان را ببینند و بیش از گذشته انحراف، ددمنشی و گرگ صفتی ِ وهابیّون را شاهد باشند! این کوردلان نمی‏دانند که جوانان ما عاشق شهادت اند و بیدی نیستند که از این بادهای مسموم بلرزند و از میدان به در روند. این کوردلان و این بندگان شیطان، این فرموده‏ی حضرت امام(ره) را نشنیده‏اند که «ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد». آری این جوانان و این ملت عاشق شهادت است و از کشته شدن نمی‏هراسد و همین خون‏ها گریبان دشمنان جمهوری اسلامی را خواهد گرفت و آنها را به خاک مذلت خواهد کشاند. پایان سخن ِ من، همان است که حضرت امام خمینی(ره) فرمودند:«خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند [...] و بدا به حال من که هنوز مانده‏ام.» [لینک]

پی‏نوشت: مسئولین امنیتی و انتظامی اصرار دارند که انفجار را حادثه و تصادف معرفی کنند، آن هم با این دستاویز که در آن محل قبلاً نمایشگاه دفاع مقدس برپا بوده است. به یاد آوردم که در سال‏های اخیر هر وقت هواپیمایی سقوط می‏کرد، آن را به اشتباه خلبان نسبت می‏دادند! حجت الاسلام و المسلمین انجوی نژاد که دقایقی پیش از انفجار در حال سخن‏رانی بوده می‏گوید:«این واقعه را جهت اطلاع مردم کشور عزیزمان و به دستور حضرت آیت الله حائری شیرازی نماینده مقام معظم رهبری در استان فارس و امام جمعه محترم شیراز عرض می‏کنم: دیشب بعد از سخن‏رانی، حدود ساعت ۲۱:۱۰ متوجه انفجاری در محل کانون شدیم و بعد از کارشناسی، گروه‏های متخصص به این نتیجه رسیدند که شخصی مواد منفجره را در زیر قفسه‏ای که مربوط به نمایشگاه معراج شهدا می‏باشد، قرار داده است. در این قفسه آثاری از شهدا من‏جمله لباس، پوتین، چکمه، کلاه آهنی، پوکه‏های خمپاره منور و پوکه توپ به عنوان گلدان استفاده شده بود که با انفجار اینها تبدیل به ترکش شده و متاسفانه منجر به جراحت شدید و شهادت جمعی از دوستانمان شد و در بررسی دقیق با توجه به اینکه در زیر قفسه، چاله‏ای ایجاد شده است، معلوم گردیده که در آن مکان مواد منفجره کار گذاشته شده بوده است. شدت انفجار به حدی بوده است که موج آن قفسه را به آسمان پرت کرده، به سقف حسینه زده و برگشت خورده است. لازم به ذکر است که این مواد منفجره در کیفی که در زیر قفسه بود، جاسازی شده بود. این که گفته می‏شود حادثه بوده، هرگز این طور نیست و آنچه که روی میز معراج الشهدا بوده علاوه بر آثار و نامه‏های شهدا، چند پوکه‏ی خالی منور بوده است و عکسهای معراج الشهدا قبل از انفجار این را تایید میکند.» انجوی نژاد اضافه می‏کند:«تعدادی از اعضای کانون آماده‏ی چهره نگاری از فرد مظنون هستند» و تأکید می‏کند:«انفجار کانون رهپویان وصال بدون شک بمبگذاری بوده است.» [لینک] باید به عزیزانی که وظیفه‏ی امنیت و نظم جامعه را عهده دار هستند خاطر نشان کرد که با امن نشان دادن جامعه، امنیت ایجاد نمی‏شود و راست گویی موجب ناامنی نمی‏گردد و از طرفی اقرار به وقوع یک حادثه‏ی تروریستی باعث تقویت تروریست‏های کوردل نمی‏شود و پیروزی‏ای به نامشان ثبت نمی‏کند، چرا که از یک طرف ترور و خشونت نزد ملت غیور ایران و آزادگان جهان محکوم است و از طرف دیگر بردن یک کیف به یک هیئت عزاداری بدون محافظ، کاری است که از یک بچه‏ی هفت ساله هم برمی‏آید! پس ارزش شهدای حادثه را پایین نیاورید، با مردم روراست باشید و مطمئن باشید در این صورت موجودیت بهائیت و وهابیّت بیش از پیش متزلزل خواهد شد و چهره‏ی پلیدشان منفورتر خواهد شد و علاقه و دلبستگی مردم به نظامشان دوچندان خواهد گردید.

برای شنیدن صوت و دیدن فیلم انفجار و مشاهده آخرین اخبار به سایت کانون بروید. [لینک]

یک خبرگزاری برای بیگانگان!

خبرگزاری ایسنا به نقل از یک منبع خبری خاکستری و فردی بی نام و نشان(!) انتخابات مجلس هشتم را به زیر سؤال کشید! در این خبر ایسنا که ساعت 59:14 روز 87.1.23 و با کد خبری 05652-8701 منتشر شد، بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به نام و هویت مصاحبه شونده وجود داشته باشد، به نقل از این فرد گمنام، یک خطابه سیاسی علیه انتخابات مجلس هشتم مخابره شده است. در این خطابه سیاسی آمده است:

 

  • «پیش بینی آقای خاتمی در مورد انتخابات مجلس هشتم تا حدود زیادی محقق شد و بازی مهندسی شده(!) جناح مقابل به هم خورد.»(!)
  • «جریانات اصولگرای مجلس هشتم به طور جدی در صدد هستند مرزبندی خود را با جبهه متحد اصولگرایان و طرفداران دولت مشخص کنند.»(!)
  • «بداخلاقی های انتخاباتی بسیار چشمگیر بود.»(!)
  • «مسائل شکل گرفته در پروسه انتخابات مجلس هشتم قابل تأمل بود.»
  • «با توجه به اتفاقات مهندسی شده غیرمطلوب در انتخابات مجلس هشتم، این دغدغه برای جبهه اصلاحات وجود دارد که در انتخابات ریاست جمهوری آینده نیز چنین مسائلی مجدداً اتفاق بیفتد.»(!)
  • «اصلاح طلبان معتقدند که هیزم تنور انتخابات(!) می شوند و رفتارهای مهندسی شده آنها را از حق انتخابشان محروم می کند(!) و این به عنوان یک دغدغه جدی در جبهه اصلاحات مطرح است که انتخابات ریاست جمهوری آینده تا چه حد تضمین اجرایی داشته باشد.»(!)

با توجه به اینکه گوینده این جملات از سوی «ایسنا» معرفی نشده است، مسئولیت محتوای خبر مستقیماً متوجه جهاد دانشگاهی بوده که لازم است توضیح دهند که این شیوه خبر پراکنی در چارچوب سیاست «ایران به روایت ایران» صورت می گیرد یا راهبرد جدیدی برای حمایت از مدعیان اصلاحات و تخریب اصولگرایان در دستور کار ایسنا قرار گرفته است! دست اندرکاران خبرگزاری ایسنا- وابسته به جهاد دانشگاهی- حتماً می دانند که یک خبر با منبع خاکستری نه فقط کمترین ارزش خبری ندارد، بلکه یکی از شگردهای متداول و البته سوخته و نخ نما شده عملیات روانی است که با هدف تخریب رقبای قدرتمند سیاسی تهیه و منتشر می شود و با ادعای «بی طرفی» در انتشار اخبار تضاد آشکار دارد.

منتخبان ملت ایران اصولگرا هستند

۱۵۴ نفر (حدود ۵/۷۵ درصد) از ۲۰۴ نماینده‌ی منتخب مردم ایران در مجلس هشتم در مرحله‌ی اول انتخابات، اصولگرا هستند که ۱۱۹ نفر آنها نامزد جبهه‌ی متحد اصولگرایان (فهرست اصلی اصولگرایان) و مابقی نامزد مستقل اصولگرا و یاسایر ائتلاف‌های اصولگرا هستند.

منتخبین مردم ایران اصولگرا هستند

از مجموع ۱۶۲ نفر کاندیدای راه‌یافته به مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، ۵۱ نفر از جبهه متحد اصولگرایان، ۲۸ نفر از ائتلاف مدعیان اصلاح‌طلبی، ۳۲ نفر افراد مستقل با گرایش اصولگرایی، ۲۰ نفر از افراد مستقل با گرایش دوم خرداد، ۱۶ نفر از اصولگرایان فراگیر، ۷ نفر از حزب اعتماد ملی، ۵ نفر از سایر ائتلاف‌های مدعی اصلاح‌طلبی، ۲ نفر از سایر ائتلاف‌های اصولگرا و یک نفر از ائتلاف مردمی مدعی اصلاحات هستند.

به گزارش خبرگزاری فارس، در مرحله‌ی دوم انتخابات ۱۰۱ نامزد اصولگرا و ۶۱ نامزد مدعی اصلاح طلبی (شامل برخی نامزدهای مستقل) که بالاترین آرای مردم را در ۵۳ حوزه و ۲۰ استان کسب کرده‌اند، رقابت خواهند داشت.

فشار برخی عناصر حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب برای کنار رفتن نامزدهای مدعی اصلاح طلبی در مرحله دوم ناکام مانده و نامزدهای دوم خردادی اصرار به حضور در مرحله‌ی دوم انتخابات دارند؛ ولو اینکه مانند مرحله اول شکست بخورند.

در هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که در ۲۴ اسفند سال گذشته برگزار شد، ۲۰۹ نماینده در مرحله اول به مجلس راه یافتند که ۷۷ نفر از آنها جزو نمایندگان فعلی و ۱۳۲ نفر دیگر نمایندگان جدید هستند. یعنی بیش از ۶۳ درصد نمایندگان منتخب به مجلس هشتم جزو نمایندگان فعلی مجلس نیستند.

بر اساس این گزارش از ۲۰۴ نماینده‌ی منتخب مجلس هشتم بدون احتساب نمایندگان اقلیت‌های دینی، ۱۲۷ نفر جزو ائتلاف‌های اصولگرا، 27 نفر مستقل با گرایش اصولگرایی، ۳۹ نفر جزو ائتلاف‌های مدعی اصلاح‌طلبی و ۱۱ نفر مستقل با گرایش دوم خردادی هستند. بنابراین ۱۵۴ نفر از منتخبین معادل ۷۵/۵ درصد آنها گرایش اصولگرایی و ۵۰ نفر معادل ۵/۲۴ درصد گرایش دوم خردادی دارند.

بر اساس آمار ارائه شده در ۵۳ حوزه از مجموع ۲۰۷ حوزه انتخابیه در سراسر کشور یعنی ۲۸ درصد حوزه‌ها، انتخابات به مرحله دوم کشیده شده است که ۱۶۲ نفر برای کسب ۸۱ کرسی نمایندگی مجلس در روز جمعه ۶ اردیبهشت با یکدیگر رقابت خواهند کرد. از بین این ۱۶۲ نفر، ۴۰ نفر جزو نمایندگان فعلی مجلس و ۱۲۲ نفر یعنی بیش از ۷۵ درصد نمایندگان جدید هستند.

بررسی راه‌یافتگان به مجلس هشتم در مرحله اول انتخابات برگزار شده در ۲۴ اسفند نشان می‌دهد که از ۲۰۴ نماینده منتخب، بدون احتساب نمایندگان اقلیت‌های دینی، ۱۱۹ نفر از جبهه متحد اصولگرایان، ۹ نفر از اصولگرایان فراگیر و ۲ نفر از سایر ائتلاف‌های اصولگرا؛ ۲۱ نفر از ائتلاف مدعی اصلاح‌طلبی، ۷ نفر از حزب اعتماد ملی و ۸ نفر از سایر ائتلاف‌های مدعی اصلاح‌طلبی؛ ۲۴ نفر افراد مستقل با گرایش اصولگرایی و ۱۴ نفر افراد مستقل با گرایش دوم خردادی هستند.

بر اساس این گزارش از ۸۱ کرسی باقیمانده مجلس هشتم برای ۱۲ کرسی رقابت بین اصولگرایان، ۳ کرسی رقابت بین مدعیان اصلاح‌طلبی، ۳۴ کرسی رقابت بین مدعیان اصلاح‌طلبی و اصولگرا، ۲۴ کرسی رقابت بین اصولگرا و مستقل‌، ۳ کرسی رقابت بین اصلاح‌طلب و مستقل و برای ۴ کرسی نیز رقابت بین مستقل‌ها خواهد بود.

وضعیت منتخبان قطعی به مجلس هشتم و حاضرین در مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم به تفکیک استان‌ها به شرح زیر می‌باشد:

ادامه مطلب ...

برنامه‏ی روزانه‏ی امام خمینی (ره)


حضرت امام خمینی (ره)

در مدت ۱۳ سالی که حضرت امام خمینی (ره) در نجف بودند، به برنامهریزی دقیق و تنظیم وقت خود معروف بودند. و با اینکه ۷۳ سال داشتند، خود را به اجرای برنامه‏ای که تنظیم کرده بودند، ملزم می‏دانستند.

 

۴ بامداد – اذان صبح : برنامه‏ی روزانه‏ی ایشان از ساعت ۴ بامداد آغاز می‏شد که بیدار می‏شدند و تا اذان صبح به نماز شب و قرائت قرآن می‏پرداختند.

 

اذان صبح – ۶ بامداد : نماز صبح را اقامه می‏کردند و بعد به خواندن کتاب‏های ادعیه (تعقیبات) مشغول می‏شدند.

 

۶ بامداد – ۶:۳۰ : ۱۵ دقیقه تا نیم ساعت استراحت می‏کردند و قبل از طلوع آفتاب منزل را ترک می‏کردند و به سمت مسجد شیخ انصاری می‏رفتند.

 

۷ بامداد – ۱۱:۳۰ : در مسجد شیخ انصاری به تدریس می‏پرداختند.

 

۱۱:۳۰ – اذان ظهر : در منزل استراحت کوتاهی می‏کردند و سپس درسی را که به طلبه‏ها داده بودند تدوین می‏کردند. آنگاه به ملاقات مردم (که به هر نفر بین ۵ تا ۱۰ دقیقه وقت می‏دادند) می‏پرداختند.

 

نماز ظهر را در مسجد شیخ انصاری یا مسجد هندی به جماعت می‏خواندند. (بیشتر خطبه‏های سیاسیشان را در مسجد شیخ انصاری ایراد کردند.)

 

۱۳ – ۱۶:۱۵ : ساعت یک بعد از ظهر برای صرف ناهار به منزل می‏رفتند (ناهار ایشان یک نوع غذا بود). برنامه بعدیشان خواب قیلوله (بین نیم ساعت تا ۴۵ دقیقه) بود. پس از بیداری چای مخصوصشان را برای  خود می‏ریختند و می‏خوردند.

 

۱۶:۱۵ – غروب آفتاب : ساعت ۱۶:۱۵ برنامه‏ی خود را با مطالعه آغاز می‏کردند و همچنین نیم ساعت در حیاط یا روی بام منزل پیاده روی می‏کردند.

 

نماز مغرب : نماز مغرب را در حیاطِ منزل یا در حیاط مسجد آیت الله بروجردی به جماعت می‏خواندند. بعد از نماز عشا ۴۵ دقیقه تنها در حیاط منزل می‏نشستند و این بهترین دقایق ایشان در طول شبانه روز بود.

 

۲۲ – ۰۰ : ساعت ۱۰ شب خانه را به سمت حرم امام علی (ع) ترک می‏کردند و در آنجا حدود ۲ ساعت و تا نیمه شب می‏ماندند.

 

۰۰ – ۲ بامداد : نیمه شب به منزل باز می‏گشتند و تا ۲ بامداد مطالعه می‏کردند.

 

۲ بامداد - ۴ ۲ ساعت می‏خوابیدند و ساعت ۴ بامداد بیدار می‏شدند و روزی دیگر را آغاز می‏کردند.

 

در این صورت حضرت امام خمینی(ره) در طول شبانه روز حداکثر فقط ۳ ساعت و ۱۵ دقیقه می‏خوابیدند و ۱۳ سالی را که در عراق بودند بدین سان زندگی کردند و تا پایان عمر این گونه ماندند.

 

منبع: مستند روح الله – سی‌دی شماره ۴.

معرفی مستند روح الله [لینک]

رندانه !

همه سنگشان را به ما می‌زنند                 کسی کو بپرسد چرا می‌زنند

 

به آیینه که مظهر یکدلی است                    چرا تهمت ناروا می‌زنند

 

به کشتی نشینند و از پشت سر                 همه دشنه بر ناخدا می‌زنند

 

به دنبال خرمای خویش‌اند و بس                  به ظاهر سخن از خدا می‌زنند

 

مسلمان شدن نیز شغلی شده است          و خود را چه رندانه جا می‌زنند

افشین قطبی تمام شده است

وقتی در یادداشت «مربی اخراجی ارزانی تیم ملی» برای نخستین بار از تصمیم کاشانی برای اخراج افشین قطبی از اردوی پرسپولیس گفتم [لینک هنوز این خبر به گوش هیچ خبرنگاری نرسیده بود و اطلاع رسانی این جانب از پشت پرده بود. دیروز خبرگزاری فارس ضمن انتشار نامه‏ی دو صفحه ای مدیر عامل پرسپولیس(کاشانی) به قطبی و کادر فنی، مبنی بر درخواست تغییر روش در تمرینات و بازی‌های پرسپولیس، اضافه کرد:« مسئولان باشگاه و اعضای هیئت مدیره مطابق پیش‏بینیهای قبلی موضع گیری علیه قطبی را آغاز کرده‏اند و گفته می شود احتمال برکناری وی پیش از پایان مسابقات لیگ برتر وجود دارد.» [لینک]

افشین قطبی تمام شده است 

تا اینجا را جهت اطلاع (محض ریا) عرض کردم و اضافه می کنم که هیئت مدیره پرسپولیس قبل از بازی استقلال – پرسپولیس به قطبی گفته بود در صورت باخت در مقابل استقلال، پس از بازی در حضور خبرنگاران استعفایت را اعلام کن تا در صورت تصمیمات جدی باشگاه، به حیثیت‏ات خدشه وارد نشود. البته طبیعی‏ترین حرکت هیئت مدیره پس از نامه‏ی دو صفحه‏ای و التیماتوم ِ کاشانی به قطبی، اکنون تکذیب ِ قصد اخراج و اعلام حمایت از قطبی باشد. این اعلام حمایت هم جلو حاشیه‏های مخرب را خواهد گرفت و هم به نوعی تأکید بر مسئله‏ی اخراج است.

در یادداشت «مربی اخراجی ارزانی تیم ملی» [لینک] از بی‏مهری قطبی نسبت به مربیان وطنی گفته بودم، اکنون پس از التیماتوم  ِ کاشانی، افشین قطبی گفته: «تا پایان مسابقات، ۸ مسابقه دیگر باقیمانده است. امیدوارم با کمک حمید استیلی و علیرضا مرزبان بتوانیم امتیازهای لازم را به دست آوریم» [لینک]. هر چند هر وقت قطبی سایه‏ی کاشانی را بالای سر خود ببیند از مربیان وطنی به نیکی یاد می‏کند، اما این بار ترس از عدم قهرمانی هم باعث شده پیشاپیش شکستش را با دستیارانش تقسیم کند.

پیش‏بینی این جانب به عنوان یک طرف‌دار استقلال، همان چیزی است که قبل از آغاز فصل گفته بودم، یعنی اینکه پرسپولیس قهرمان خواهد شد و استقلال بین ۵ تیم نخست جایی ندارد. اکنون با اینکه شرایط در هر دو مورد عکس این را اعلام می کند، اما همچنان به گفته ی خود معتقد هستم.

پ.ن: آخرین خبر اینکه کاشانی گفته خبر اخراج قطبی پس از شکست از استقلال اهواز صحت ندارد !!!

گزینش‏ها دو سر دارند

هر جا گزینشی هست دو طرف ذی‏نفع هستند و دو طرف نیازمند. تفاوتی نمی‏کند که مسابقه یا جشنواره باشد، گزینش استخدامی باشد، برگزیدن وبلاگ یا لینک دادن به وبلاگ و سایت در برخی پایگاه‏هایی باشد که مختص این امر هستند.

اگر جایی که گزینشی صورت می‏گیرد، ساز و کارش صحیح باشد و کارشناسانه و عادلانه قضاوت کنند، قطعاً شما به حق خود خواهید رسید، چون ایشان به شما و آثار ارزشمندتان نیاز دارند؛ اما اگر سیستمشان بیمار باشد و نگاهشان غیر کارشناسانه و به دور از عدالت باشد، دیگر به فکر برگزیده شدن نباشید، چون اعطای رتبه و برگزیده شدن از طرف یک سیستم بیمار و بری از عدالت ارزشی ندارد.

پ.ن: هر گزینشی سه ضلع دارد که در این یادداشت به ضلع سوم پرداخته نشده است!

امسال با سه وبلاگِ معرفی شده در خدمتم

سلام و سال نو مبارک. چندی پیش که در کار وبلاگ نویسی و دیگر مشغله‏ها مانده بودم، مدیر محترم پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی پیشنهاد کرد که به جای چند وبلاگِ معرفی شده و چندین وبلاگ ناشناس، فقط به یکی از آنها بپردازم. ایشان معتقد بود که روی یک وبلاگ تمرکز کنم که حتماً بنویسم و اینکه اسلام در خطر است و کذا و کذا. به ایشان گفتم مثلاً آیا صلاح است در روایت‏های آسمانی از فوتبال بنویسم؟ هر چند که یک بار نوشتم و اتفاقاً بسیار مؤثر هم واقع شد، اما آن یک مسئله‏ی ملی بود و تقاوت داشت [لینک] و گفتم هزار و یک مسئله‏ای که در طول روز فکر مرا مشغول می‏کند و تا ننویسم آرام نمی‏شوم، آیا جای همه‏شان در روایت‏های آسمانی است؟ قطعاً پاسخ ایشان نمی‌توانست مثبت باشد. از آن هنگام تا کنون با هر زحمتِ همراه با لذتی که بوده، شأن وبلاگ نویسی خود را حفظ کرده‏ام. عمر دست خداست و نمی‏دانم تا چه زمان در حصار دنیا باقی خواهم بود، اما به شرط حیات، برنامه‏ام برای وبلاگ‏های معرفی شده‏ام در سال جدید چنین است: ۱- روایت‏های آسمانی وبلاگ تخصصی دفاع مقدّس خواهد بود. ۲- محرمانه به خاطرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دیده‏ها و شنیده‏ها اختصاص خواهد یافت و مطمئناً برخی مطالبش برایتان جالب خواهد بود! ۳- یادداشت‏های پراکنده با هر موضوع و هر درجه از اهمیت در همین وبلاگ درج خواهند شد.

در پایان عرض کنم که اگر به چند سال قبل برگردم (که کاربر شبکه اینترانت شارح بودم و بعد بدون اینکه صدایش را دربیاورم و با اینکه در منزل رایانه نداشتم، وبللاگی ساختم و از نخستین وبلاگ نویسان قمی بودم، البته محل کارم تهران بود) ممکن است تصمیم بگیرم گرد وبلاگ نویسی نچرخم، ولی اگر باز هم وبلاگ نویسی را انتخاب کنم، قطعاً همین مسیر را طی خواهم کرد و به همین جا خواهم رسید.

دعا بفرمایید.