نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

شعار مرگ بر مشایی در راه است

شعار مرگ بر مشایی در راه است

 

 

زمانی که مشایی از «دوستی با مردم اسرائیل» سخن گفت، دوستانی که این جانب را شاغل در نهاد ریاست جمهوری می‏دانستند، تماس می‏گرفتند و می‏پرسیدند که جواب منتقدین را چه بدهیم؟ بنده می‏گفتم:«هیچی، بگویید حرف غلطی است و حمایت دکتر از مشایی نیز اشتباه است». بگذریم که برخی دوستان بنا به عشق و ارادت به دولت اصولگرا، افسانه‏ها ساختند و حتی مواضع مشایی را در چارچوب یک «طرح فریب» معرفی کردند که بنده همواره با این توجیه مقابله کرده‏ام. 

   

 

زمان گذشت مقام معظم رهبری فرمودند حرف مشایی غلط بوده است. بار دیگر رهبر معظم انقلاب در نامه‏ای از دکتر احمدی نژاد خواستند که مشایی در جایگاه معاون اولی قرار نگیرد. این نامه با تأخیر و بدون رعایت ادب ولایتمداری پاسخ داده شد و نهایتا شبح مشایی در نهاد ریاست جمهوری سایه افکند. افاضات عجیب و غریب مشایی - که به عقیده نگارنده خاستگاه آن منیّت و نفسانیّت است - همچنان ادامه دارد و اکنون به نقطه‏ای حساس (مکتب ایرانی) رسیده است و بازخورد این افاضات ، متفاوت و جالب توجه است: 

  

 

  • از یک طرف منافقین ملّی – مذهبی هستند که خیلی پیشتر این عقیده انحرافی را داشته‏اند. ایشان هیچگاه امثال مشایی را به درون خود راه نمی‏دهند و حتی او را باور نیز نمی‏کنند، اما نمی‏توانند خوش‏حالی خود را مخفی کنند که یکی بیخ گوش احمدی نژاد پیدا شده و اصول دین غربی آنها را تکرار می‏کند.
  • یک طرف نیز طاغوتیان و ضدانقلاب خارج از کشور هستند، که حال و روزشان زیاد با منافقین ملی – مذهبی داخل کشور تفاوتی ندارد.
  • علمای اعلام و مقام‏های برجسته دینی سکوت را جایز ندانسته‏اند و تمام قد در برابر این انحراف موضع گرفته‏اند و مصرانه از دکتر احمدی نژاد خواسته‏اند که این بلندگوی التقاط را خاموش سازد. حتی آیت الله مصباح یزدی که دوست و دشمن وی را حامی شماره یک احمدی نژاد می‏شناسند، در این زمینه کوتاه نیامده است و مشایی را محکوم کرده است.
  • طرف دیگر ماجرا نخبگان سیاسی اصولگرا هستند. این دسته ضمن محکوم کردن مشایی و باطل دانستن آرای اعتقادی او، اما بسیار مواظبت می‏کنند که به نوعی نظر ندهند که باعث تضعیف جریان اصولگرایی شود.
  • اقلیت سیاسی کشور به اضافه‏ی جریان انحرافی اصولگرایی نیز در این معرکه صرفاً در پی عقده گشایی هستند، اما از آنجا که عده‏ای ندارند و مورد توجه مردم نیستند، تحرک ایشان به حساب نمی‏آید.
  • طرف اصلی ماجرا اما مردم هستند. شعور جمعی مردم همواره دوست را از دشمن، خدمتگزار را از منافق و حق را از باطل تشخیص داده است. مردم نه قسم نابه جای حضرت عباس را باور می‏کنند، نه به صغرا کبرای سیاستمداران توجه می‏کنند (حتی اگر شخص رئیس جمهور باشد) و نه کاری دارند که در بوق و کرنای معاندین و مخالفین نظام مقدس جمهوری اسلامی چه می‏گذرد. ملت شریف ایران فقط گوش و هوش به بیانات و مواضع رهبر معظم انقلاب دارند و با تمام قوا و با شور و شعور در برابر ناخالصی‌ها موضع می‏گیرند.

 

 

این چنین است که بنده پیش بینی می‏کنم اگر در مواضع التقاطی مشایی تغییر مثبتی رخ ندهد و یا اگر رئیس جمهور مکتبی، مشایی را سرجایش ننشاند، در آینده نزدیک شعار «مرگ بر مشایی» در اجتماعات ملت شهیدپرور ایران طنین انداز شود.  

 

 

پ.ن: لازم است تأکید کنم که اگر باز هم به عقب برگردیم و بنا باشد در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنیم، این جانب همچنان با اطمینان به دکتر احمدی نژاد رأی خواهم داد. درست که دکتر اشتباهاتی دارد، اما مشی اصولگرایانه وی و ولایتمداری او نمونه است. دکتر به کسانی که علناً افکار غربی دارند و در برابر نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه فقیه موضع می‏‏گیرند، شرف دارد. همچنان معتقدم ادامه گفتمان انقلاب اسلامی و راه شهیدان و حضرت امام(ره) با ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد میّسر است و خطاهای دکتر اولاً قابل جبران است و ثانیاً در برابر امتیازات مثبت او عددی نیست.