نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

حسین درخشان اطلاعاتی است ؟

شمارشگر وبلاگ را که چک می‌کردم، دیدم کسانی از سایت برادر؟ حسین درخشان قلم رنجه کرده و احتمالاً یادداشت‌های این وبلاگ را با اشتیاق(!) مطالعه فرموده‌اند، یعنی «نامحرمانه» در سایت آقای برادر حسین درخشان چیز شده است! من از همین جا به تمام خبرنگاران درون‌مرز و بیرون‌مرز و بدون‌مرز اعلام می‌کنم که چی فکر می‌کردیم چی شد! منتظر بودیم که از رجانیوز لینکمان کنند، از سایت «سردبیر خودم» و «نگاه فراساختاری حسین درخشان به ایران و ورای آن» سردرآوردیم! یکی نیست به این آقای برادر حسین درخشان بگوید «خودیشو با من چیکار دارو؟» و از این حرف‌ها گذشته، باید در برنامه ۹۰ با حضور برادر مؤمن و متعهد(!) سید محمد خاتمی بررسی شود که اصولاً حسین درخشان این روزها چه مرگش شده؟ البته حضور مشارٌالیه یعنی خاتمی در برنامه ۹۰ چند ماه به طول می‌انجامد چون لازم است با برخی سازمان‌های بین المللی هماهنگی شود. نه اینکه استفاده از وسایل مخابراتی کار سختی باشد، بلکه لازم است ایشان در قالب چند همایش دانشگاهی و دعوت آکادمیک، سفری به چند کشور غربی داشته باشد، تا در اثنای این سفرها مذاکرات لازم انجام گردد و قرار مرار(!)ها چیز شود. لذا تا آن زمان، عجالتاً فرضیه های موجود را فقط طرح می‌کنیم:

 

  • گزینه‌ی الف- حسین درخشان وقتی مشروب زیادی خورده بوده در رؤیا روح مرحوم خلد آشیان کورش کبیر را به خواب دیده و از او شنیده که چو خواهی که نامت بود جاودان ؛ مکن نام نیک بزرگان نهان! درخشان که هیبت کورش کبیر را دیده بوده و آن همه کبیری را قبلاً به خواب هم نمی‌دیده، یک‌هو با وحشت از هپروت برگشته و هر چه خورده بوده پریده و چون درست رو‌به‌رویش تی.وی.۱ روشن بوده دیده که حضرت استاد خائن و وطن‌فروش (علیرضا قوری‌زاده) به تمجید(؟) از دکتر محمود احمدی نژاد می‌پردازد. این گونه او رؤیایش را صادقه یافته، به راه مستقیم (صراط الذین انعمت علیهم) هدایت شده و قلم به تأیید و تشویق مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران گشوده است و به گور بابای هر چی اپوزوسیون جماعت است، خندیده.

 

  • گزینه‌ی ب- حسین درخشان از ابتدا جاسوس جمهوری اسلامی بوده (با پوزش از برادران امنیتی) و حالا تقی به توقی خورده و کافه به‌هم‌ریخته و مناسبات بین‌المللی در هم فرو رفته و به پدر وبلاگ نویسان ایران دستور مخابره شده که ولو به قیمت جان عزیزت هم که تمام شود، تا می‌توانی از نظام جمهوری اسلامی تعریف کن و البته نوشابه‌های الکلی را زمین نگذار، مبادا تابلو شود!

 

  • گزینه‌ی جیم- اصلاً حسین درخشان که مغز خر نخورده! بالأخره خودش آدم است، عقل دارد، شعور دارد، وجدان دارد، معصومیت از دست رفته دارد، می‌فهمد که بابا این اصولگراها دارند از جان و دل تلاش می‌کنند تا ایران و ایرانی به اوج برسد. خوب طفلک رگ آزادگی‌اش به جنبش درآمده و خواسته برای یک مدت هم که شده راست بگوید و آزاده باشد. این که جرم نیست، هست؟ آن هم در غرب که مهد د-موک-ra-30 است!

 

  • گزینه‌ی دال- این آقای برادر درخشان یک بار که حالش خوش نبوده اشتباهی چیزکی در تأیید جمهوری اسلامی منتشر کرده. بعد اپوزوسیون جماعت که عمداً و سهواً هر که را با خود همراه نبینند جاسوسش می‌خوانند، او را جاسوس جمهوری اسلامی خوانده‌اند. دست بر قضا درخشان از این لقب خوشش می‌آید. به نوعی جوگیر می‌شود. بعد تصمیم می‌گیرد مدتی این بازی را ادامه دهد و حسابی با این برچسب حال کند.

 

  • گزینه پنج- هیچ‌کدام!

 

نکته اخلاقی: آقای درخشان! شماره موبایلت را بده در سفری که تیرماه به اروپا دارم ملاقاتی داشته باشیم. ضمناً من آدم خطرناکی نیستم!

 

نظرات 19 + ارسال نظر
apolo 23 اردیبهشت 1387 ساعت 17:33 http://apolo.frm.ir/

مسابقه بزرگ تالار آپولو
تالار بزرگ آپولو اقدام به برگزاری مسابقاتی با جوایز نفیس کرده است.
با شرکت در این مسابقات شانس خود را برای برنده شدن امتحان کنید.
برای شرکت در مسابقات ابتدا باید در تالار ثبت نام نموده سپس در انجمن مسابقات در قسمت مسابقه دلخواه خود نام خود را ثبت کنید
با توجه به محدود بودن تعداد شرکت کنندگان در هر مسابقه لازم است هر چه زودتر برای ثبت نام اقدام نمایید
با تشکر

فکر کنم شما حالتان چندان خوش نباشد. دوست عزیز این تبلیغ چه ربطی به این وبلاگ دارد؟

امیر عباس 23 اردیبهشت 1387 ساعت 23:06 http://namahramane.blogsky.com

تا کنون ۶ کامنت رسیده که هیچ یک را تایید نمی‌کنم.
فکر نکنید ملت با من قهر اند !!!

619 24 اردیبهشت 1387 ساعت 00:13 http://www.mysterious619.blogfa.com

سلام

با مطلب جان آقازادگان به روز هستم.

خوشحال میشم اگر سر بزنید.

در پناه قائم آل محمد[گل]

این هم که انگار توی شصتاد وبلاگ کپی بی‌خاصیت شده. دخلی به ما ندارد!

امیر عباس 24 اردیبهشت 1387 ساعت 01:43

چون این یادداشت مشکل امنیتی دارد (نیشخند) تا کنون ۱۲ کامنت رسیده را تایید نکرده‌ام.
بعضی جوش آورده‌اند. جوش نیاورید، اگر مخاطبتان من هستم که می‌خوانم!

امیر عباس 24 اردیبهشت 1387 ساعت 02:04

نگاه نکنید تا کنون کامنت‌ها تایید نشده‌اند، شما نظرتان را بفرمایید.
یحتمل نظرات به یک یادداشت مجزا تبدیل شوند.

فریدون 24 اردیبهشت 1387 ساعت 02:08 http://jaabejaa.persianblog.ir

من به گزینه‌ی جیم رای می دم . در ضمن قلم توانائی داره .تبریک.

آهان معصومیت از دست رفته را می‌گویید :)
در مورد قلم توانا هم ممنون.

Arash Sahami 24 اردیبهشت 1387 ساعت 02:10 http://arashsahami.blogspot.com

you are hilarious! KHeyli khandidam .

اینکه خیلی خندیدی من هم کم و بیش همین قصد را داشتم. اما در مورد کلمه hilarious : من این را به باحالی ترجمه می‌کنم و خوش‌حال می‌شوم. اما اگر منظورتان این است که من مضحکم، لطفا عمه خانم را سلام برسانید!!!

Arash 24 اردیبهشت 1387 ساعت 09:11

گزینه نان به نرخ روز خور بودنُ و بادمجان دور قاب چیدن فراموش نشود. بهرحال این یکی از خصوصیات معروف ایرانیان است.

آقا خجالت بکش. این وصله‌ها به آقای برادر حسین نمی‌چسبد. اگر مردی بفرمایید مردانه یادداشت‌های این جوان غیور و ایثارگر(!) را نقد کنید.

صبا 24 اردیبهشت 1387 ساعت 09:40 http://ta-zohur.blogfa.com

هوالحق

سلام علیکم

:))

خوشا بسی به حال شما ،پس؟

دیدینشون سلام ما رو هم برسونید !

راستی بابت میل ها می خواستم پیشنهاد بدم که از نو حداقل مشترک بگیرید که امروز دیدم خوشبختانه همچنان خبرنامه تون فعال خواهد بود.
ممنون از شما
سلام برسانید
التماس دعا

سلام بر حضرت صبا خانم
خوب است نگفتید سوغاتی بیاورم. آخر من قلبم با باتری اتمی کار می‌کند :)

ح 24 اردیبهشت 1387 ساعت 14:09

مردناحسابی بعضی هاکه نمی دانندفکرمی کننداین مردکه (ح.د)ماهستیم من بایدچندنفرراتوجیه کنم بنده ژیگیری قضایی خواهم نموداگراصلاح نکنی

عجب بی‌شخصیتی هستی که توهین می‌کنی. یاد این آیه قرآن عظیم افتادم:
انکر الاصوات لصوت الحمیر.

امیر عباس 24 اردیبهشت 1387 ساعت 14:38

به نام خدا
چند کامنت برای نمونه تایید شدند. توهین‌ها و چند کامنت دیگر همچنان مخفی است.
دعا بفرمایید.

این هم که خودم بودم :)

زهرا 24 اردیبهشت 1387 ساعت 15:27 http://zahra-hb.com

ما نفهمیدیم چرا خنده مان گرفت اینقدر:)))))))))

همیشه شاد باشید.

[ بدون نام ] 24 اردیبهشت 1387 ساعت 15:32

این نظر قاعدتا باید ذیل این مطلب درج می‌شد:
http://namahramane.blogsky.com/?PostID=10
ولی خب... دیر رسیدیم!
سلام. خوب شد که این مطلب‌تون رو بعد از این مطلب خوندم: http://namahramane.blogsky.com/?PostID=16
....
قطعا آن دوستانی که به خیال شما با عکس نصفه و نیمه سعی داشتند بگویند چیز خطرناکی در آن یادبود شهدا نبوده، ادعای کارشناسی نکرده‌اند. و اگر قرار بود چیزی را مخفی کنند همان چند عکسی که مین ضد تانک و مین کششی توش هویدا بود را هم توی اینترنت پخش نمی‌کردند! موضوع این‌جاست که احتمالا به توضیحات عکس‌ها خوب توجه نکرده‌اید وگرنه حتما متوجه می‌شدید که ذکر شده بود که این یادبود محتویاتش و طرز چینش اشیاء در آن، در مناسبت‌های مختلف تغییر می‌کرد و اگر در همه‌ی مناسبت‌ها از آن یادمان عکس تهیه شده بود، آن پوکه‌ای که شما دنبالش هستید هم یافت می‌شد.
....
اگر ما بدون ادعای کارشناس بودن(!)، در صدد ادعای خود بودیم، حداقل هفته‌ای یک‌بار به آن حسینیه می‌رفتیم و آن‌جا را با چشمان خود از نزدیک دیده بودیم؛ ولی شما و امثال شما که از دور نشستید و دنبال پوکه میگردید و رد ادعا می‌کنید چه؟
...
همین می‌شود که پستی می‌زنید که دو روز ازش نگذشته مجبورید تکذیبش کنید و حرف‌تان را پس بگیرید. به گمانم حالا برای‌تان کمی روشن شده باشد که آن‌هایی که شما مدعی کارشناس(!) شدن‌شان هستید، آن هم به خاطر درج چند عکس و ذکر دلایلی کاملا عقلانی، درست چشمه‌ی انفجار را پیدا کرده بودند.

حرف حق زدن صلاحیت نمی‌خواهد قربان؛ ظاهرا که فقط کمی شجاعت می‌خواهد!!!
یا حق!

سلام
دوست عزیز.
معتقدم در هر زمان موضع گیری‌ام صحیح بوده. این یادداشت
http://namahramane.blogsky.com/?PostID=9
را خیلی زود و تندتر از همه‌ی شما شیرازی‌ها نوشتم. بعد هم از راه دور قضاوت نکردم، بلکه به نظر کارشناسان خبره استناد کردم و ربطی به دور بودن ندارد که اگر در حسینیه چادر هم می‌زدم باز همین کار را می‌کردم! در ابتدا کارشناسان مدرکی برای اثبات بمب پیدا نمی‌کردند! من هم یک عکس ندیدم که در آن مین‌ها پیدا باشد و فقط دوستان شما می‌گفتند پوکه(؟) خمپاره بوده، بنده که نگفتم! من فقط نقل کردم. بعد هم که بمب مسجل شد لازم بود سکوت شود تا عوامل دست‌گیر شوند. می‌بینید که مواضع بنده صحیح بوده است!
امیدوارم هیچ‌گاه به هیچ‌کجا دیر نرسید.
دعا بفرمایید.

اسفندیار 24 اردیبهشت 1387 ساعت 15:50

بابا خوب همه که نباید مسلمون باشند تا از حق دفاع کنند. من هم با دفاع از اصولگرا ها مواققم ور در عین حال نقد بجا رو مفید به حال همه از همه مهمتر ایران میدونم.

درود بر شما.

مهدی 24 اردیبهشت 1387 ساعت 22:59 http://Bavelayat.parsiblog.com

گزینه شش : همه ی موارد

نمیدونم باید بخندم یا گریه کنم
موفق باشید

بخندید :)

متشکرم

دست نوشته های من 26 اردیبهشت 1387 ساعت 14:14

گزینه ه همه ی موارد!
گزینه ی هیچ کدام!
گزینه ه درست است.

کاری به نظرتان ندارم. اما گزینه ه نداریم. گزینه ۵ داریم! شما فکر کردید بنده ابجد بلد نیستم؟ (طنز است) تازه در آن صورت هم بعد از ه باید می‌گفتید واو.

قاسمی 28 اردیبهشت 1387 ساعت 15:16

من یک حدس دیگر دارم: حسین درخشان دارای پروژه ای است که فقط از طریق همدلی و همزبانی با بنیادگراهای داخل می تواند به اهداف تعیین شده برای این پروژه برسد. حال این پروژه جزئیاتش چیست و از کجا حمایت مالی می شود نیاز به اطلاعات دقیق تر دارد. شاید باز بتوان حدس زد که این پروژه یک پروژه وبلاگی است و درخشان از طریق نوشته های تحریک آمیزش می تواند وبلاگرهای بنیادگرا را جذب کند و آنها در وبلاگ او کامنت بگذارند و از این طریق نهادهای حامی پروژه به هدف خود که کشف دقیق تر گفتمان های بنیادگرای ایرانی است دست می یابند. به هرحال اگر او چنین پروژه علمی داشته باشد هیچ عیب ملی ندارد و بلکه کمک خوبی به صلح در ایران و جهان است زیرا فضا برای شنیدن صداهای مخالف را فراهم می کند.

سید مجتبی 1 خرداد 1387 ساعت 09:17 http://mojahedian.parsiblog.com

سلام وبلاگ خوبی دارید. فکر کنم می ارزد سری به سیر بی سلوک نیز بزنید. حاضرم به تبادل لینک

اصغرآقا 2 خرداد 1387 ساعت 18:49 http://khashkhashi.blogfa.com

سلام بر شما برا شادی دلتون یه پا بیاین وبلاگ خاش خاشی بد نمی گذره باب دندون شماست خوشحال میشیم تازه هم داریم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد