نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

ماجرای عزل و ابقای مصلحی در وزارت اطلاعات

اشاره: درست یک سال پیش یعنی در روز 30 فروردین 1390، رهبر معظم انقلاب طی نامه­ای به مصلحی، از او (و تلویحاً از دولت) خواست که در مسند وزارت باقی بماند و به این صورت رؤیای جریان انحرافی برای دست یافتن به قلب امنیتی نظام ناکام ماند. هنوز خیلی­ها از ریز ماجرا با خبر نیستند. در این مجال، این ماجرای تاریخی را مرور می کنیم.

  

نامه - حکم - امام خامنه ای در ابقای مصلحی  

برای دیدن عکس بزرگ­تر روی عکس کلیک کنید

 

 

آنچه مسلّم است ماجرا یک شبه اتفاق نیفتاد. بعد از مواضع و عمل­کرد عجیب مشایی و حسّاس شدن تمام دل­سوزان با بصیرت نظام، درست 6 ماه پیش از حکم امام خامنه­ای مبنی بر ابقای وزیر اطلاعات، گزارش­هایی به معظم له رسید که حاکی از دخالت­های جریان انحرافی در لایه­های وزارت اطلاعات بود. مقام معظم ولایت شخصاً از وزارت بازدید کردند و ظاهراً بیاناتی نیز با مسئولین وزارت داشتند. اما جریان انحرافی دست بردار نبود و چند عامل خود از جمله «عبداللهی» (رئیس ستاد اطلاعات) را در درون وزارت فعال کرده بود. 

  

در فروردین ماه سال گذشته، مصلحی در جلسه­ای که با حضور معاونین وزارت و چند عضو دیگر تشکیل داده بود، نکاتی در باب تحرکات جریان انحرافی بیان می­کند. عبداللهی بارها سخن وزیر را قطع می­کند و حتی وزیر را متوهّم می­خواند. وزیر که تا آن زمان با عبداللهی مدارا کرده بود، پس از جلسه او را عزل می­کند. 

  

رئیس جمهور از طریق رئیس دفتر خود (مشایی) از ماجرا مطلع شده، وزیر را احضار می­کند و می­گوید:«چرا عبداللهی را بدون هماهنگی(!) برداشتی؟». مصلحی تأکید می­کند که وزیر به صورت معمول با یک نیروی خود برخورد کرده است. احمدی نژاد می­گوید: «از این لحظه نمی­خواهم شما وزیر باشید، استعفا بدهید.» مصلحی امتناع می­کند و دکتر می­گوید:«اگر استعفا ندهید عزلتان می­کنم.» 

  

تا این لحظه هنوز کسی استعفای مصلحی را ندیده است، اما در سایت دولت اعلام شد که رئیس جمهور استعفای مصلحی را پذیرفته است. وقتی خبر به مقام معظم ولایت می­رسد، امام خامنه­ای نامه­ای با دست­خط خود و در پاکتی محرمانه، توسط یکی از اعضای دفتر برای احمدی نژاد ارسال می­کنند. احمدی نژاد از حامل نامه موضوع را سؤال می­کند و او اظهار بی­اطلاعی می­کند و وقتی نامه را باز می­کند و می­خواند، می­گوید: «خوب، این مسئله که تمام شده»! 

  

پس از این ماجرا، امام خامنه­ای با قاطعیّت، حکم را طی نامه­ای برای حیدر مصلحی صادر می­کنند: «بسم الله الرحمن الرحیم. حجة الاسلام جناب آقای مصلحی دام توفیقه، وزیر محترم اطلاعات. استحکام و انسجام و روزآمد بودن دستگاه اطلاعاتی کشور یکی از پایه­های مهم اقتدار نظام اسلامی است، لذا از شما می­خواهم بیش از پیش در انجام مأموریت­های مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج داده و با سرمایه ی عظیمی که آن وزارتخانه از نیروی انسانی توانمند و انقلابی و متدین و فن آوریهای روز برخوردار است و با حمایت دولت خدمتگزار و همکاری سایر نهادهای اطلاعاتی اجازه ندهید کوچکترین فترت و سستی در انجام وظایف قانونی آن دستگاه مهم پیش آید. برای شما و معاونان و مدیران محترم و همه ی فرزندان ایران عزیز و انقلابی ام در وزارت اطلاعات دعا میکنم. موفق و مؤید باشید. سید علی خامنه ای. 30/ فروردین / 1390». 

  

نخستین جلسۀ هیئت دولت در کردستان است و مصلحی در تهران و در جلسه شرکت ندارد. در نخستین جلسۀ هیئت دولت در تهران، مصلحی بنا به مشورت با دفتر، طی سفری به قم، دیدارهایی با طلاب، مراجع و مدیر کل اطلاعات قم برگزار می­کند؛ اما در دومین جلسۀ هیئت دولت شرکت می­کند. رئیس جمهور وارد جلسه می­شود، مصلحی را که می­بیند آشکارا به هم می­ریزد، صبر می­کند درس اخلاق آیت الله حائری شیرازی تمام شود، از او اجازه می­گیرد از جلسه خارج می­شود و مصلحی را احضار می­کند و مورد عتاب قرار می­دهد. مصلحی می­گوید:«دستور آقاست که باشم». احمدی نژاد می­گوید:«شما به مسائل بین من و آقا کاری نداشته باشید». مصلحی ساختمان را ترک می­کند. خبر که به فرمان­دهی معظم کل قوا می­رسد، می­فرمایند که مصلحی حتماً باید در جای خودشان باشند. امام خامنه­ای همچنین همه را به آرامش و حفظ احترام رئیس جمهور سفارش می­کنند.    

 

 دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور

 

در این مقطع احمدی نژاد بزرگ­ترین اشتباه زندگی خود را – تا این لحظه – مرتکب می­شود و یازده روز از حضور در نهاد ریاست جمهوری خودداری می­کند. البته در دیداری با امام خامنه­ای جسارت را از حد می­گذراند و به خیال خود می­خواهد رهبری را آگاه (!) کند. حضرت آقا با مهربانی و قاطعیت تأکید می­کنند که صلاح کشور و دولت، در بودن مصلحی است و تلویحاً به دکتر می­فهماند که این، یک حکم حکومتی است. رئیس جمهور می­گوید:«آیا اختیار دارم که استعفا بدهم و دیگر سر کار نروم». حضرت آقا پاسخ می­دهند که بله، می­توانی استعفا بدهی، ولی آن را مکتوب کن! کم کم نیروهای ارزشی نظام در جای جای کشور علیه شخص احمدی نژاد موضع می­گیرند. پیغام­ها و رایزنی­ها برای نجات رئیس جمهور آغاز می­شود. مجلس خیز جدی برای استیضاح رئیس جمهور برمی­دارد و دکتر درمی­یابد که یا باید لجبازی را تمام کند و برگردد و یا برای همیشه منفور امت ایران شود. در آخرین رایزنی، وقتی ضرغامی به دیدار احمدی نژاد می­رود، دکتر اعلام می­کند که در محل کار خود حاضر می­شود و با اعلام این خبر توسط ضرغامی، حکایت تلخ تجدیدی احمدی نژاد در یک آزمون ولایت مداری، پایان می­یابد.  

  

نخستین حضور احمدی نژاد در هیئت دولت بعد از یازده روز خانه نشینی

نظرات 23 + ارسال نظر
وجدان 31 فروردین 1391 ساعت 15:21

سلام
خیلی موضوع رو معمولی جلوه دادید این برای ایران یه فاجعه بود نه یه تجدیدی

کوروش 31 فروردین 1391 ساعت 20:13

برو بابا تو دیوانه ای از اطلاعاتی که نوشتی معلومه کی هستی

با تمام بی ادبی و نفهمی ای که داری، این را درست گفته ای که افراد را می توان از نوشته هایشان شناخت. البته باید اهل معرفت و منطق بود تا راه به خطا نرفت، که این در مورد منافقان امری بعید است.

به نام خدا
با سلام و احترام؛
از اینکه گاهی مجبور می شوم یک نظر بی ادبانه را - اغلب پس از تعدیل کردن - نمایش و پاسخ دهم، از همه بازدیدکنندگان ارجمند پوزش می خواهم.
خوب است بدانید با همین شیوه به منافقین آموخته ام که فحاشی در این وبلاگ به ضررشان است و دیگر این طرف ها برای توهین آفتابی نمی شوند، اما گاهی یک نادان گذرش به این وبلاگ می افتد و بر اقتضای طبیعتش چیزی می نویسد.
دعا بفرمایید.

علی آخوندزاده 1 اردیبهشت 1391 ساعت 00:22

پیش بینی خرابکاری احمدی نژاد را دوست و دشمن کرده بودند . من از برخی غیر انقلابیون در همان روز های انتهایی دولت نهم و ابتدایی دولت دهم هم شنیدم که احمدی نژاد بعد از هاشمی سراغ رهبری خواهد رفت . البته پیش بینی این مسئله برای من هم سخت نبود چون من بیشتر از مواضع و رویکرد احمدی نژاد به روحیاتش دقت می کردم .
واضح است که انگیزه اصلی حملات احمدی نژاد به هاشمی و اصلاح طلبان با اصولگرایان حامی او متفاوت بود و این نکته را بسیاری از همان ابتدا دریافته بودند .

امیر عباس جعفری 1 اردیبهشت 1391 ساعت 10:16 http://namahramane.blogsky.com

با سلام و تجدید احترام خدمت بازدید کنندگان ارجمند
1- البته منافقان و مدعیان اصلاحات چیزی را پیش بینی نکردند بلکه آنها مدام در حال تهمت زدن و اتهام زنی بودند (کاری که همواره بدان مشغول بوده اند) و چیزی که در مورد دکتر می گفتند را خودشان هم باور نداشتند و برای تضعیف او به دروغ مواردی را بیان می کردند؛ اما به هر حال دکتر آن همه خامی کرد که تهمت های منافقین هم تا حدی به واقعیت پیوست.
2- بخشی از تهمت هایی را هم که می زدند، در این چند سال با استفاده از عوامل خود در دولت به دکتر القا کردند.
3- فراموش نکنیم که احمدی نژاد در هر صورت هنوز هم خود را تابع ولابت فقیه می داند و مانند سران فتنه و هاشمی، در برابر ولایت فقیه هنوز رسماً اَنَ رَجُل سر نداده است.
4- نخواستم یادداشتم شخصی شود، اگر نه مستند و با کد دادن به مسئولینی که در این باره با هم مذاکره داشته ایم، می نوشتم که به لطف خدا و با حس ششم خدادادی، بنده از ابتدا تا کنون تمام موارد را پیش بینی کرده ام. از زمانی که دکتر هنوز کاندیدا نشده بود به همه گفتم که کاندیدا می شود و رای می آورد تا همین الان موارد یکی بعد از دیگری محقق شده و برخی از آن پیش بینی ها را هم که قابل بیان بوده، مخاطبان وبلاگ های بنده، اگر منصف باشند، در وبلاگ هایم دیده اند. همیشه هم سعی کرده ام حقیقت را ببینم. برای نمونه پس از اظهار نظر مشایی مبنی بر دوستی با مردم اسرائیل خیلی ها از بنده سوال می پرسیدند. از جمله به عنوان مثال، مدیر حراست صدا و سیمای یکی از استان ها، در جلسه ای دو نفره از بنده پرسید که جواب مردم را چی بدهیم؟ (دنبال توجیه می گشت و حتما به یاد دارید که چه توجیه هایی هم ساخته و پرداخته شد؟ مثل طرح فریب!) بنده به آن مدیر، و به همه کسانی که سوال داشتند می گفتم:«هیچی، بگویید حرف اشتباه است و دکتر هم اشتباه می کند!» آن بندۀ خدا که از دوستان صمیمی است یک لحظه جا خورد و البته هنوز هم برخی به خاطر رأیی که داده اند اتخاذ موضع صحیح برایشان سخت است. بعد برایش برخی از خصوصیات اخلاقی دکتر را گفتم و توضیح دادم که اگر نتواند این ویژگی های منفی خود را مهار کند، در آینده برایش مشکل ساز خواهد شد. البته الآن دیگر ذکر آنها شق القمر نیست! حتی قبل از انتخابات دهم، وقتی برخی دوستان منتقد از خصوصیات منفی دکتر می گفتند، بنده می گفتم چیزهای دیگری هم هست که بنده می دانم ولی شما نمی دانید، اما برای حفظ گفتمان انقلاب و امام(ره) فقط یک راه وجود دارد و آن رأی به احمدی نژاد است. دیدیم که این گفتمان حفظ شد و اگر دست اندازهایی هم بود، بیش از همه خود دکتر آسیبش را دید.

ایمیل رسیده 1 اردیبهشت 1391 ساعت 10:59

دوست گرامی، سلام
در تاریخ جمعه 1 اردیبهشت 91نوشته (حکایت تلخ تجدیدی احمدی نژاد) شما به فهرست نوشته های برگزیده میهمان در مجله پارسی نامه افزوده شده است. امیدواریم همیشه موفق باشید.

با تشکر
مدیریت پارسی بلاگ

سلام
با تشکر از مدیر محتوایی ای که این زحمت را کشیدند، باید عرض کنم اولین بار است که تیتر یک یادداشت بنده در باز نشر عوض می شود و این جانب از آن راضی هستم!

نزهتی 1 اردیبهشت 1391 ساعت 12:54

سلام خدمت شما
هنوزم کسایی هستند که چون به احمدی نژاد رای دادند به هر نحو شده از اون حمایت می کنند و بقیه را به ضدیت با دولت و ناجوانمردی متهم میکنند

سلام بزرگوار
منشا اصلیش نفس است، چون اگر کسی به این نتیجه رسید که اشتباه کرده است، منطقا و اخلاقا نباید روی آن پافشاری کند، مگر اینکه حب نفس و غرور شیطانی به او اجازه ندهد.
دلیل دیگر ضعف تحلیل است. یعنی اینکه اولا ما در دو انتخابات گذشته اشتباه نکردیم و به گرینه درست رای دادیم، اما کسی که رای آورد قدر خود را ندانست و با جریان انحرافی همراه شد و ممکن است کسی تحلیلش آن همه ضعیف باشد که اشتباهات این روزهای دولتمردان را نبیند.
همان گونه که قبلا هم عرض کرده ام:
ملت ایران به انتخاب خود در نهمین و دهمین انتخابات ریاست جمهوری افتخار می کند؛ همچنان که به سربلندی در حوادث پس از انتخابات در سال 88 افتخار می کند. حالا اینکه احمدی نژاد بعدها خطاهایی مرتکب شد و از برخی ارزش ها عدول کرد و باعث شد محبوبیتش به شدت کاهش پیدا کند، تقصیر مردم نیست، تقصیر سیاستمدارانی است که گاهی (اغلب) نمی توانند بر هوای نفسشان غالب شوند.
اگر کسی نظر امروز مرا در باره احمدی نژاد بپرسد، خواهم گفت: با توجه به رویکردهای دکتر، بها دادن به نظریات مشایی و جریان انحرافی و به ویژه بعد از جریان وزیر اطلاعات و خانه نشینی احمدی نژاد، نظرم همان نظر مردم است و به شدت به او انتقاد دارم؛ اما همچنان به رأی خود افتخار می کنم؛ چرا که شرایط روز، کاندیداهای موجود، آرمان های احمدی نژاد و کدهای رهبر معظم انقلاب، مردم را فقط به یک گزینه می رساند و آن احمدی نژاد بود و تغییرات بعدی دکتر احمدی نژاد، صحت انتخاب مردم را زیر سوال نمی برد؛ لذا اگر بارها به زمان انتخابات برگردیم، باز هم با افتخار به دکتر احمدی نژاد رأی خواهم داد.

عرفان هدایت پور 1 اردیبهشت 1391 ساعت 15:53

دوست عزیز، از سادگی شما خیلی ناراحتم. برادرم، شما کجای کاری؟ این پروژه ناجوانمرادنه جریان انحرافی قضیه اش برای سال گذشته بود و تاریخ انقضای اون گذشت. شما کجای کار هستی؟ از سادگی شما و امثال شما برادران عزیزم خیلی ناراحتم. و متاسفم که هنوز هم متوجه نشدید. راه اندازان ناپاک این پروژه هم دیگه به این دستاویزهای سیاسی چنگ نمی زنند چون تاریخ انقضای اون گذشت. این پروژه از سال پیش شدت گرفت تا دوست داران و حامیان و همفکران احمدی نژاد در انتخابات مجلس رای نیاورند. دیگه این پروزه تمام شد پسرم.

پروژه تمام شد؟ یعنی مشایی دستگیر شد؟ یعنی ارتباط او با اختلاس سه هزار میلیاردی میلیاردی مشخص شد و محکوم شد؟
یعنی او از انحرافات فکری خود دست کشید و توبه کرد و معذرت خواست؟
یعنی او از اظهارات التقاطی خود مبنی بر دوستی با اسرائیل و حلیّت موسیقی و اختیاری بودن حجاب و دشمنی با قوانین عفاف و آزادی رقص زنان برای مردان (ماجرای ترکیه) و هماهنگ دانستن دف و موسیقی با قرآن و جسارت به پیامبران و قرار دادن مکتب شاهنشاهی در برابر مکتب اسلام و شاهنامه در برابر قرآن و قرار دادن طنز به عنوان بالاترین عبادت و ... دست کشید و عذر خواست و توبه کرد.

برای مهمترینش یعنی ابراز دوستی با مردم اسرائیل که سخنان صریح امام خامنه ای را داریم. آیا او بعد از بیانات امام خامنه ای عذرخواهی کرد یا با پررویی نامه نوشت و با بازی با کلمات گفت که محکم در صحنه می مانم؟! و در صحنه ماند و رو در روی مراجع عظام و ولی فقیه و دل سوزان انقلاب قرار گرفت و به دلالان رابطه با آمریکا باج داد و با بانوان هنرمند جلسه خصوصی گرفت و وام داد و حمایت کرد و ... بگذار در این مجال بیش از این نگویم.
کجا تمام شد جوان عزیز. منتظر یادداشت من در باره «همۀ گناهان مشایی» باش.

اینکه در وبلاگت کامنت گذاشتم، می خواستم ببینم واقعا در اشتباهی یا تعمدا در دام (آغوش) جریان انحرافی هستی که خوب مسئله مشخص شد.
به عنوان یک برادر بزرگ تر که از 13 سالگی در جبهه بوده و بعد از آن در جبهه های مختلف بوده و حتی در دولت حضور داشته و تمام این حشرات را که دور دکتر را گرفته اند از نردیک می شناسد، توصیه ای هم برایت دارم، تو هنوز اول دوران هستی، پس بدان که: لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.
توجهت را از قدرتمداران منهای اخلاق و ولایت به سمت خداوند ببر که قدرت لایزال و مطلق است.
یا حق.

امیر عباس جعفری 1 اردیبهشت 1391 ساعت 15:54 http://namahramane.blogsky.com

پ.ن: این هم برایم جالب و جدید بود که جریان انحرافی شکست مفتضحانه در انتخابات مجلس را به پروژه سازی در مورد انتخابات مجلس نسبت می دهد. در هر صورت دو نکته قابل گفتنی است:

1- این هم از اشتراکات فرقۀ انحرافی با مدعیان اصلاحات است که پس از شکست در انتخابات، به جای اینکه درس بگیرند و به آغوش امت و آغوش ولایت بازگردند، فرافکنی می کنند. (اشتراکات دیگری هم دارند که فعلاً بماند).
2- همین که می گویند شکست در انتخابات مجلس به خاطر تنفر مردم از جریان انحرافی است، اعتراف بزرگی است که ناخودآگاه مرتکب شده اند.

طیبه علی 1 اردیبهشت 1391 ساعت 17:32 http://basijansarolzahra.parsiblog.com/

سلام و خدا قوت
الحمدالله استاد ، شاگردی کار خودش را کرده است :)
انتخاب بنده بوده است.

سلام
متشکرم.
حدس قوی بنده همین بود، دو تا طرف دار که بیشتر در پارسی بلاگ نداریم: خانم علی و آقای عابدینی
قدرت خدا هر دو هم مدیر محتوایی ...

سید کمیل 1 اردیبهشت 1391 ساعت 20:12

سلام برادر.
شنیدید که میگن طرف تا لب آب اومد و تشنه برگشت؟
هفته پیش قصه من همین بود!

در مورد مطلب هم به نظرم خیلی خوب بود که در سالگرد اون قصه، هم یادآوری بشه و هم کل داستان از اول تا آخر و خلاصه نوشته بشه که در تاریخ بمونه.
خدا قوت همیشه / بسیج خسته نمیشه!

سلام و ارادت
این قصه تشنگی لب آب حکایت بنده است، شک نکنید.
متشکرم از روحیه ای که داده اید.
ارادتمند و دوست دار

علی آخوندزاده 1 اردیبهشت 1391 ساعت 23:04

سلام
"منتظر یادداشت من در باره «همۀ گناهان مشایی» باش"
چون سابقاْ تجربه داشتم که وعده قرار دادن مطلبی با موضوع مشخص را در وبلاگتان دادید و عمل نکردید تاکید می کنم که منتظر پست جدیدی با این موضوع می مانیم .
در مورد این که هنوز احمدی نژاد خود را تابع ولایت فقیه می داند و آن را در مقایسه با هاشمی برتری داده اید ابداْ با شما موافق نیستم . چراکه :
آقای هاشمی دست کم دوره ای سی ساله را در خدمت انقلاب و آرمان ها بوده و کمتر کسی خدمت مخلصانه و صادقانه او را قبل از انقلاب و زمان حیات حضرت امام (ره) در عالی ترین سطح منکر است . هوای های نفسانی قدرت طلبی و اطرافیان ناباب او را مغلوب ساخت و خداوکیلی امتحانات او بسیار سخت و پیچیده بود .
اما احمدی نژاد چه ؟ تا قبل از رئیس جمهوری که امتحان سختی از او گرفته نشده و موقعیت فوق العاده ای نداشته که بخواهد خود را نشان بدهد . تا که تقدیر این گونه رقم خورد و او رئیس جمهور شد . اقدامات مثبتی انجام داد از جمله میدان دادن به نیرو های جوان حزب اللهی و انقلابی و تغییر رویه در سیاست خارجی . در مرحله اول این سؤال هست که آیا احمدی نژاد این اقدامات را به خاطر رضایت حضرت آقا انجام می داد یا نظرات خودش ؟ برای پاسخ به این سؤال باید بروید سراغ اختلافات حساس احمدی نژاد با رهبری در همان دولت نهم . گستاخی احمدی نژاد در مقابل امر ولی فقیه در همان دولت نهم هم بود ولی بنده و شما متوجه نمی شدیم فقط به خاطر نجابت و تدبیر مقام معظم رهبری. رابطه با آمریکا در همان دولت نهم پیگیری شده بود . با وجود این که احمدی نژاد می دانست که حضرت آقا مطلقاْ با رابطه با آمریکا موافق نیستند .
اما در بهترین و خوشبینانه ترین حالت شما می توانید دوره ای چهار ساله خدمت را برای احمدی نژاد در نظر بگیرید که به نظر من نمی توانست حجاب قدرتمندی برای اشتباهات به این بزرگی باشد .
و ثانیاْ این که هاشمی هم هنوز مثل احمدی نژاد هر چندوقتی صحبتی از رهبری می کند که البته بنده وشما می دانیم که هر دو دروغ می گویند .

سلام
در مورد وعده یادداشت و عمل نکردن احتمالا حق با شماست، چون چه اعلام شده چه اعلام نشده، همیشه ده ها سوژه در ذهن دارم که توفیق نوشتن به دست نمی دهد و شاید این بار هم چنین باشد.
*
در مورد هاشمی نباید فراموش کرد که آغاز فتنه 88 بانامه بدون سلام هاشمی به امام خامنه ای آغاز شد و فراموش نکنیم که حضرت آقا در نماز جمعه که همه خدمات هاشمی را (بدون ذکر خرده شیشه ها) یادآور شدند، اضافه کردند که نظر احمدی نژاد به ایشان نزدیک تر است. ضمنا همه می دانیم که او از همان اوایل انقلاب هم خرده شیشه داشت، خودش هم قبول دارد. مثلا می گوید بر خلاف نظر حضرت امام(ره) همیشه مترصد رابطه با شیطان بزرگ بوده و اقداماتی هم داشته. هنوز جایی گفته نشده و کسی نمی داند، از دیرباز هاشمی مواضعی داشت که رسانه های بیگانه از آن به عنوان اختلاف با آیت الله خامنه ای از آن یاد می کردند. یک نوع حس رقابت توام با حسادت. هاشمی در اوج قدرت معتقد بود که مردم باید فشار تحمل کنند تا به یک جایی برسیم و برای آحاد مردم ارزشی بیش از مورچه های کارگر قائل نبود.

اما این دکتر ما دست بر قضا خود را خادم مردم می داند و خدمات بزرگی هم در کمک به مردم و احیای گفتمان امام و انقلاب در عصری انجام داد که معادلات استکبار به گونه ای بود که پیش بینی های امیدوار کننده ای داشتند.
... و بله هر دو دروغ می گویند.

عارف 2 اردیبهشت 1391 ساعت 11:25 http://arefpeygami.blogfa.com/

سلام امیر عباس عزیز.ممنون که سری به من زده بودید و از اظهار نظرتان. ولی فکر نمی کنی که شاید اشتباه فکر می کنید؟! شاید!! قضیه چه بوده نه تو می دانی و نه من. همه اینها تحلیل هست. در مقابل شما تحلیل آقای ابطحی در وبلاگ ندایی از درون که ۱۸۰ درجه نوشته شماست. کدام را قبول کنیم؟! در این جو آشفته فقط به رهبر معظم پناه می بریم. چون ما افتخارمان سربازی ایشان هست. نیست؟! پس چطور به خود اجازه می دهی تحلیل بی بی سی مبنی بر دوگانگی در حاکمیت را ترویج کنی. احمدی نژاد مطیع ولایت هست و تا وقتی که هست ما هم مدافع وی هستیم شاید به نظر شما نفس باشد.

سلام
همین قدر بدان که نظرات بنده از روی خبر است و بخش تحلیل آن هم مبتنی بر همان اخبار دقیق است و منبع بسیاری از اخبار نیز خودم هستم!
بنده مشایی را از نزدیک می شناسم نه از سی دی های تولید جریان انحرافی! همچنین جوانفکر و بقایی و دیگران را. برای کسی که مشایی را در خط ولایت بداند سخنی ندارم جز توجه دادن به تقوا و بصیرت.

و اما چه کسی گفته حاکمیت در ایران دوگانه است؟ مگر امت مرده اند که کسی بخواهد غلطی بکند؟ از اول انقلاب همین طور بوده. اگر بنی صدر توانست غلطی بکند دیگران هم می توانند! اگر مهدی بازرگان توانست، اگر منتظری و باند مهدی هاشمی توانست، اگر خاتمی توانست، شاید کسی دیگر هم بتواند.
نه برادر حاکمیت دوگانه نیست. این امت به ولی فقیه و قانون اساسی خود پایبند هستند و احدی از مسئولین نمی تواند از آن تخطی کند و اگر کسی از قطار ولایت پیاده شود در برهوت خودباختگی فنا خواهد شد.
دیدید که دکتر نیز سرانجام در محل کار خود حاضر شد وگرنه کارش تمام بود.

البته از احمدی نژاد حمایت می کنیم چون دستور حضرت آقاست و چون رئیس جمهور قانونی کشورمان است. همان طور که از رئیس جمهوری که به او رای نداده بودیم (خاتمی) نیز به همین دلیل حمایت کردیم تا ماموریتش تمام شد. خود بنده بعد از خونی که دکتر با خانه نشینی به دلمان کرد باور نمی کردم با کسی در مورد او بحث کنم. اما یک بار در مترو با کسی که در میان صحبت با دوستش به احمدی نژاد توهین می کرد (به جای دال قاف به کار می برد) برخورد کردم. نوع برخوردم و نوع حمایتم از دکتر درست شبیه موقع انتخابات بود، در حالی که فراموش نمی کنم او تجدید شده است و دیگر برایم دکتر قبلی نیست! شما اعتراف کرده اید که قضیه را نمی دانید چیست و نوشته اید: «شاید!! قضیه چه بوده نه تو می دانی و نه من.» این اعتراف در مورد خودتان صادق است، چون خودتان گفته اید؛ اما همان طور که توضیح دادم بنده دقیقاً می دانم موضوع چیست و اخبار دقیق را در اختیار دارم.

اینکه خود را تابع ولایت می دانید مایۀ بسی خرسندی است، اما امیدوارم با بصیرت یک ولایتمدار حقیقی، حساب خود را از جریان انحرافی جدا کنید.
چنین باد.

امیر عباس جعفری 2 اردیبهشت 1391 ساعت 15:16 http://namahramane.blogsky.com

با سلام و تجدید احترام خدمت بازدید کنندگان ارجمند
آقای ابطحی نظری طولانی فرستاده که امکان تاییدش وجود ندارد، اما پاسخ او همان پاسخ به آقا عارف است که ''بنده اخبارم دقیق است و منبع بسیاری از آنها خودم هستم و مثل بعضی(!)ها اطلاعاتم از مشایی و اذناب را از سی دی های تولید خودشان به دست نمی آورم! ''
وی در مورد ولایت هم سخن گفته و تلقی اهل تسنن از ولایت (حب) را مد نظر قرار داده است، یعنی همان ولایتی که علی(ع) را خانه نشین کرد و ابوبکر را بر مسند نشاند. چون این یادداشت در باره ولایت نیست، صبر کند تا در یادداشت بنده در مورد ولایت نظر دهد و پاسخ بگیرد.
دعا بفرمایید.

امیر عباس جعفری 2 اردیبهشت 1391 ساعت 21:02 http://namahramane.blogsky.com

به نام خدا
با سلام و تجدید احترام خدمت بازدید کنندگان ارجمند
ظاهرا تلقی بعضی دوستان از پرسش و پاسخ کل کل است!!!
برادر عزیز، بنده نظر شما را خواندم و استفاده کردم و پاسخ دادم. شما هم نظر مرا خواندید، اگر آزرده شدید معذرت می خواهم، اگر به درد می خورد استفاده کنید، اگر هم نمی پسندید می ماند برای خودم، همین. چرا خود را به در و دیوار می کوبید. چرا نسبت به مشاغل مختلف کلی گویی می کنید که اطلاعاتی ها فلان اند و کی ها بهمان!؟ چرا مظلوم نمایی می کنید؟

ضمنا همه چیز کاملا روشن است و نیاز به اطلاعات پنهان ندارد. مگر مشایی مواضعش را مخفی کرده که نیاز به شگردهای خاص باشد؟
در مورد بنده هم گمانه زنی نیاز نیست، یک نویسنده معمولی هستم و خودم هم که قبلا به شما عرض کرده ام در دولت بوده ام و حشرات را از نزدیک می شناسم.
...
حالا شما خود دانید. بنده به تکلیف خود عمل کردم.
***
یک نکته مهم این است که شما خود را مطیع ولایت می دانید و می گویید مشایی را نمی شناسید. خوب همین خوب است، بلکه عالی است! |(البته بنده اگر توفیق باشد در باره مشایی خواهم نوشت) شما در خط ولایت بمانید و تا زمانی که افراد با معیار ولایت هم خوانی دارند طرف داری کنید (بدون لج بازی). هر وقت هم که حقیقت را جور دیگری دیدید بدون لج بازی عمل کنید.
در انتخابات هم همین بود. افرادی که به خاطر امام (ره) به میریزید رای داده بودند، وقتی دیدند اشتباه کرده اند و نخست وزیر امام اکنون نخست وزیر بیگانگان(!) است دست از حمایت برداشتند و جمعیت ۲ میلیون نفری در تهران به ۲۰۰۰ نفر در کل کشور تقلیل پیدا کرد.
اگر شما با معیار ولایت از دیگران طرف داری می کنید، به خاطر ولایت من دست شما را هم می بوسم. و اصلا رای ما به دکتر هم به خاطر ولایت بود و گر نه دکتر فی نفسه که عددی نبود براد و البته نیست.
این یادداشت را ببینید و بدانید که به نظر بنده و آحاد امت عزیز کشورمان، سیاسیون با ولایت مشروعیت و محبوبیت دارند:
میر حسین لواو خورخوره است
http://namahramane.blogsky.com/1388/03/11/post-130

موفق باشید.

پ.ن: نظر آقا عارف هجمه هایی داشت که نمایش آن مناسب نیود.
از این پس نیز نظرات تکراری نفرستید. سخن همدیگر را خواندیم و کفایت می کند. به فرموده قرآن عظیم عمل کنید و حالا که سخن ها را شنیده اید، بهترینش را بپذیرید. والسلام.

برادر کوچیک شما 2 اردیبهشت 1391 ساعت 23:48

سلام علیکم حاجی جون
خوش بحال شما که اختیارتون دست خودتونه پس ما چکار کنیم که کارمند رسمی هستیم هم باید تحمل کنیم هم تظاهر کنیم و احترام بذاریم. اگه صلاح میدونید نظرمنو چاپ نکنید
ببخش نمیتونم معرفی کنم هر وقت میومدید ساختمون سفید زیارتتون میکردیم. تو نهاد رو وبلاگ شما حساس هستند فکر میکنم اگه در باره آقای مشایی بنویسید شکایت کنند. نه اینکه بگم بترسید یعنی منظورم اینه بالاخره از کار و زندگی میفتید فکر رفت و آمد به دادگاه باشید. دلمون برا صداتون و متلکاتون تنگ شده
خیلی خیلی التماس دعا داریم

سلام
چون من اصولا آدم بدبینی هستم، فعلا تامل می کنم. هنوز نمی توانم کامنت شما را تحلیل کنم، اما همین که زحمت تایپ این کامنت را متحمل شدید، حالا با هر انگیزه ای - متشکرم یا به قول شما متشکریم.
*
پ.ن: نه، بنده که عددی نیستم شکایت کنند، ایشان از کسانی شکایت می کنند که برایشان بار مثبت رسانه ای داشته باشد، خودشان را با این جانب درگیر نمی کنند. نهایتش این است که یکی دو تا از نیروهایشان را مشغول بحث با بنده می کنند، همین. (فعلا)!

خبرنگار 3 اردیبهشت 1391 ساعت 12:14

فضائلی مدیر عامل انتشارات سروش: برای گزارش‌های تولید رسانه خود خبرنگار منبع خبر محسوب می‌شود.

امیر عباس جعفری 4 اردیبهشت 1391 ساعت 07:16 http://kayhan.blogsky.com

به نام خدا
با سلام و احترام خدمت بازدید کنندگان ارجمند

۱- آخرین یادداشت این وبلاگ به وبلاگ کیهان منتقل شد:
http://kayhan.blogsky.com/1391/02/04/post-63

۲- تا کنون ۲ نفر گفته اند که برای ارسال کامنت مشکل دارند. لطفا مشکلات را ایمیل کنید تا مطلع باشم. همان گونه که در بالا می بینید، بنده در همین محیط به کامنت هایی که تایید نمی شوند اشاره می کنم و اگر کامنت شما تایید نشده و راجع به آن صحبتی هم نشده، بدانید که نرسیده است.
بعد از مسدود کردن ۶۰ وبلاگ بنده و بعد از حذف قابلیت قرار گرفتن در فهرست وبلاگ های به روز شده در صفحه اول سایت، احتمال می دهم باز هم مدیریت بلاگ اسکای شوخی اش گرفته باشد!!!

دعا بفرمایید.

علی آخوندزاده 4 اردیبهشت 1391 ساعت 17:05

یک معیاری برای شناخت افراد هست که خیلی به نظر ابتدایی و تاریخ گذشته می آید ولی نمی دانم چطوری این ملاک هنوز هم کارایی خود را از دست نداده است . و آن این است که هر وقت دشمنان از کسی تعریفی کردند به او شک کنیم و بدانیم یک جایش مشکل دارد .
با این که دشمنان ما می دانند ما با این ملاک می توانیم مزدورانشان را پیدا کنیم و خیلی چیزها دستگیرمان می شود چرا ادب نمی شوند؟
مثلاْ چه دلیلی دارد که در این شرایط که جریان انحرافی می توانند به طور غیر مستقیم در خدمت اپوزیسیون مورد استفاده قرار گیرد چطور است که نوریزاده از مشایی رسماْ حمایت می کند؟آیا نمی فهمد که این حمایت خیلی برای مشایی بد تمام می شود؟

سلام
دوم بگویم که برایت رقیب جور کرده ام. «عارف» را می گویم

و اما در مورد نظرت: بله این درس را هم از امام (ره) به یادگار داریم و بنده حدود ۳ سال پیش همین مطلب را با تحقیق شخصی خودم نوشتم:

تعریف دشمن نشانه‌ی وجود انحراف است
http://namahramane.blogsky.com/1388/03/16/post-132

و اینکه چرا دشمن مخفی عمل نمی کند چون چاره ای ندارد. مجبور است با این نوع حمایت ها آنها را در صحنه نگه دارد.
منحرفین در کشور خودشان زیر فشار حملات منطقی هموطنان هستند و اگر حمایت های خارجی نباشد کلا وا می دهند. از طرفی ایشان نسبت به تعریف بیگانگان نه تنها واکنش منفی ندارند بلکه از ان استقبال می کنند و به آن احتیاج دارند و با آن احساس قدرت می کنند و در مقابل نظام ابراز وجود می کنند. بنده اسم این را گذاشته ام «شیطان پرستی سیاسی». همان طور که انسان از مسیر پرستش حق خارج می شود و علنا زیر پرچم شیطان می روند، منافقین و منحرفین نیز جای حق و باطل را اشتباه می گیرند و به این اشتباه افتخار می کنند.
دشمن نگران من و شما نیست چون با مخفی کاری اصل صید را از دست می دهد. اما در مورد جاسوس هایی که نفو‌ذ می دهند وضع مشخصا تفاوت دارد.

[ بدون نام ] 5 اردیبهشت 1391 ساعت 14:09

سلام استاد
چطور ممکنه هنوز کسی از مشایی و دارودسته اش جانبداری بکنه؟ دیگه ننجون کروبی هم فهمیده این آقا منحرفه. شما جواب خوبی به به عارف دادی:"برای مهمترینش یعنی ابراز دوستی با مردم اسرائیل که سخنان صریح امام خامنه ای را داریم. آیا او بعد از بیانات امام خامنه ای عذرخواهی کرد یا با پررویی نامه نوشت و با بازی با کلمات گفت که محکم در صحنه می مانم؟!"
بنظرمن اینها پول میگیرند که وبلاگ به نفع منحرفین بنویسند

سلام
اگر چه محتمل ترین گزینه همین است، اما موارد دیگری هم می تواند باشد. مثلا شما ضعف شناخت و تحلیل را دست کم نگیرید. درصدی هستند که متوجه نیستند و هر گاه بفهمند مواضع خود را اصلاح می کنند. گروهی هم ممکن است از اساس با ولایت مشکل داشته باشند و محملی به دست آورده باشند تا با تظاهر به پیروی از رهبری، از جریان انحرافی دفاع کند. گزینه های دیگری هم هست، اما در هر صورت از قرآن اموخته ایم که باطل پایدار نمی ماند.
دعا بفرمایید.

خبرنگار 5 اردیبهشت 1391 ساعت 21:19

رییس جمهور طی حکمی محمدشریف ملک‌زاده را به عنوان مشاور خود منصوب کرد.
محمدشریف ملک‌زاده که پیش‌تر دبیری شورای‌ عالی ایرانیان خارج از کشور را بر عهده داشت، سال گذشته ‌به دلیل اتهامات مالی و وجود پرونده‌های فراوان در قوه قضاییه بازداشت شده بود.

هر دم از این باغ بری می رسد!

علی اخوندزاده 6 اردیبهشت 1391 ساعت 15:30

« معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر ؛ اى گروه مردم که به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب مى‏کنید، و کردار زشت زیانبار را نادیده مى ‏گیرید.» حضرت زهرا(س)
39 . الاحتجاج، ج‏1، ص‏278 .
یک گروه از طرفداران معدود و قلیل جریان انحرافی مصداق بارز شتاب کنندگان به باطل هستند در حالی که حتی برخی از آن ها می دنند که هیچ منفعتی از باطل نصیبشان نمی شود .
روحیه شتاب به سمت باطل در این زمان هم در بسیاری از انسان ها وجود دارد که حضرت زهرا(س) با معرفت عمیق خود به آن اشاره نمودند . من با انسان هایی با این روحیه در محیط های مختلف زیاد روبرو شدم ولی نمی فهمیدم که مشکل از کجاست و با یافتن این جمله از حضرت زهرا فهمیدم که برخی انسان ها ذاتاْ به سمت باطل شتاب دارند و اصولاْ میلی به پیروی از حق ندارند .
این جمله از حضرت زهرا مثل باقی بیانات ایشان آن قدر پخته و روانشناسانه است که ساعت ها جای بحث دارد و دوای درد خیلی از منحرفین این است که این روحیه را در خود دیده و آن را برطرف نمایند .

سلام و تسلیت
فراز ارزشمندی را انتخاب کرده اید و بسیار قابل استفاده است.
موفق باشید.

عرفان هدایت پور 8 اردیبهشت 1391 ساعت 15:32 http://soroshmehr.ir

یک نکته برادر! انسانی که ریگی به کفشش نباشه، از شنیدن و تایید نظرات دیگران هراسی نخواهد داشت. توصیه برادرانه و حرف حق بنده رو تایید نکردی. این نشانه اینه که یا در تفکرات خودت لنگ میزنی و خودت هنوز شبهاتی در این اتهام زنی به شریف ترین انسان ها داری. یا اینکه ریگی به کفش داری.
یا حق

سلام
برای تو نمی توانم کاری بکنم چون خودت را به خواب زده ای و قصد بیدار شدن نداری. به تو یاد داده اند کسی که با انحراف مبارزه می کند یا در باند رفسنجانی است یا در باند کیهان و با این قطب سازی ها عقل های کوچک را مشغول می کنند!

اما در پاسخ این نظرت:
نظر تایید نشده ات را «توصیه برادرانه و حرف حق» می دانی؟! فرصت داشتی یک کم خودت را تحویل بگیر! یک نوشابه هم برای خودت باز کن!

مشخصات نظر تایید نشده:
تو نظرت را با نیشخند شروع کرده ای (به جای سلام! و حتی در همین نظر هم سلامت را خورده ای)! بعد برادرت را که یک مجروح شیمیایی است و از 13 سالگی در جبهه بوده و تا کنون پشت سر ولایت معظم فقیه، پله به پله در صحنه های نظام حضور فعال داشته، متهم به نفهمی کرده ای، بعد چند تا تهمت زده ای. بعد مسخره کرده ای. بعد ابراز تاسف کرده ای و بعد هم خواسته ای که توبه کنم!!!

مهم نیست که با جسارت تمام و بدون شرم و حیا این همه خباثت را در 23سطر انجام داده ای، اما آیا واقعاً خجالت نمی کشی که این مزخرفات را «توصیه برادرانه و حرف حق» می خوانی؟

الان هم اگر نامحرمانه تعطیل نشده بود، نه این نظر را تایید می کردم و نه طبیعتا پاسخی می دیدی.

اگر تو آن طور که ادعا کرده ای مزد و مواجبی از جریان انحرافی نمی گیری، روزی به حقانیت بنده پی خواهی برد، آن روز بنده در قید حیات باشم یا نباشم، امیدوارم مردانه اذعان کنی که اشتباه می کرده ای. همان گونه که کسانی که زمانی در وبلاگ بنده فحش و ناسزا می گفتند، امروز با بنده همراه هستند و این یعنی مردانگی!

و اینکه گفته ای «هراس» با منافقین و ضد انقلاب ها مساوی هستی، چون آنها نیز وقتی یک نظرشان از فرط کثیفی، لیافت تایید پیدا نمی کند، می گویند که ترسیدی! در مورد لنگ زدن و ریگ در کفش و اینها هم اصلا مهم نیست چه فکری می کنی، راحت باش.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد